salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

وظیفه اعضا و جوارح ادمی !!!

ایا دل   ذهن  دست و پای ما هرکدام کار خود را انجام می دهد؟ با دل ارزو کنیم  با ذهن بیندیشیم و بیاموزیم  با دست بسازیم  و با پا حرکت کنیم .

هشداری که نادیده گرفته شد ...مظلومیت انسان !!!

هشداری که نادیده گرفته شد

مرگ ده ها کارگر معدن در اثر انفجار ‏ - سه شنبه 1 اردیبهشت 1388 [2009.04.21]

سهیل آصفیSo.asefi@gmail.com

پیرامون حادثه توسط بازرسان و ‏کارشناسان سازمان کار استان کرمان خبر داده است اما کارشناسان مسائل کارگری کشور با مثال اوردن از نمونه های ‏پیشین حوادث ضمن کار در ایران، بعید می دانند که در این رابطه نیز رسیدگی جدی به عمل بیاید.‏

گقته می شود که سیستم ایمنی و نجات قوی‌ در معدن "باب نیزو" زرند وجود نداشته و از باقی معادن برای انجام کمک ‏نیرو اعزام شده‌ که این مسئله در افزایش مقدار جراحات و تلفات تأثیرگذار بوده است.در حالیکه معدن باب نیزو سال‌ها ‏قبل به علت داشتن بیش از حد گاز متان تعطیل بود، از علت بازگشایی دوباره و نیز نبود امکانات لازم برای مراقبت از ‏جان کارگران سخنی گفته نشده است.آن هم در حالیکه انفجار و کشته شدن کارگران در این معدن سابقه داشته و در ‏سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷ نیز ۱۱ تن از کارگران این معدن انقجار گاز متان در عمق ۲۵۰ تا ۳۰۰ متری در معدن "باب نیزو" زرند موجب کشته شدن بیش از هجده تن از ‏کارگران معدن شرکت خصوصی دلتا ۱۰۰۰ شد.این خبر در حالی منتشر شده است که محمود احمدی نژاد در ‏چهاردهمین همایش فرماندهان نیروی انتظامی خواهان "آدم شدن اراذل و اوباش" با کار در معادن و کویر شده بود.‏
گرچه خبرگزاری کار ایران "ایلنا" آمار کارگران معدن کشته شده در معدن باب نیزو زرند را بیش از 12 تن اعلام ‏کرده است اما منابع مستقل کارگری از کشته شدن بیش از هجده تن خبر داده اند. پوراحمد، معاون شرکت معادن ‏ذغال‌سنگ کرمان در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا گفته است که در بین این کشته‌شدگان یکی از مسوولان معدن به نام ‏مهندس زارع نیز حضور داشته است. با اینکه این مسول ذی ربط از "بررسی" کشته شده بودند‏
‏.‏
برادر یکی از کارگرانی که در اثر این انفجار کشته شده در گفتگو با رسانه ها تاکید کرده که روز پیش از حادثه نسبت ‏به احتمال بروز حادثه و وجود گاز در تونل شماره 2 هشدار داده شده بود ولی به دلیل بی‌احتیاطی مهندس، سرپرست و ‏سایرین، این موضوع به کارگران اطلاع داده نشده بود. این درحالی است که مقامات استانداری استان کرمان گفته اند که ‏سنجش گاز داخل تونل‌ها با توجه به دستگاه‌های ویژه‌ای که در معادن وجود دارد، انجام می‌شود و بر اساس حدس و ‏گمان کارگران داخل تونل قابل سنجش دقیق نیست. از سوی دیگر، همزمان با تأکید استانداری و دادگستری استان ‏کرمان بر آغاز تحقیقات و رسیدگی به شکایت اولیای دم و درخواست و اعزام یک هیات فنی توسط وزیر صنایع و ‏معادن به معدن باب نیزو، خبرگزاری رسمی "ایرنا" روز دوشنبه اعلام کرد که مدیر عامل معدن باب نیزو با صدور ‏حکم دادستانی زرند، بازداشت و راهی زندان شده است. در عین حال، دادستان این شهرستان دستور تعطیلی این واحد ‏معدنی را صادر کرد.‏

به گزارش "ایرنا"، علت تعطیلی این معدن، عدم رعایت نظامات دولتی و نکات فنی و ایمنی اعلام شده است. ‏

یکی از بدترین حوادث ضمن کار در ایران، آتش‌سوزی و انفجار در دو کارخانه مواد شیمایی "کیمیاگران امروز" و ‏‏"کیمیا گستر" در شازند اراک در خرداد سال گذشته بود که بیش از ۲۵ کشته و حدود ۵۰ زخمی بر جای گذاشت.‏

آزادی و گونه های آن ۱برگرفته از کتاب اخلاق خدایان

ازادی چون ارزش . ازادی چون حق .ازادی چون اختیار . ازادی چون استقلال. ازادی به مثابه توانگری و فربهی . ازادی چون اباحه . ازادی چون روش .

سپهر زندگی و کهکشان رهایی

 سپهر زندگی و کهکشان رهایی

چه می شد اگر سپهر زندگی مان را از ستارگانی اکنده می ساختیم که نویدبخش رهایی باشند . ستارگانی که درخشش انها در آسمان جان و جهانمان ،اگاهی بخش و نیروزا و حرکت افرین باشند. چه می شد اگر چونان مهتاب در شب تاریک خودکامگیها می درخشیدیم و طلوع سحر رهایی و صعود و سرفرازی را به نظاره می نشستیم . و چه می شد اگر خورشید وجود ما  بر همه زمین و زمان می تابید و نور و گرمای خود را بی دریغ نثار می کرد . چه می شد اگر صفای جان مان را  از هرآنچه دون شأن آدمی است می زدودیم تا راه وجودمان به سوی او هموار می گشت و روح و جانمان چنان از حضور دل انگیزش سرشار می شد که برای حضور در پیشگاه او نیازمند این همه راه سازی ، تابلو کاری ،پلیس راه و چراغ راهنما   نبودیم . چه می شد اگر چنان می زیستیم که همه برخوردهایمان به جای نزاع و درگیری و دل گیری اکنده از مهر و تفاهم میبود. 

 

                                                                                                    

امشب با حافظ..

گرچه بر واعظ شهر این سخن اسان نشود     تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود 

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنرست     حیوانی که ننوشد می و انسان نشود 

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض              ورنه هر سنگ وگلی لوء لو و مرجان نشود  

اسم  اعظم بکند کارخود ایدل خوش باش     که بتلبیس و حیل دیو مسلمان نشود  

عشق می ورزم و امید که این فن شریف    چو هنرهای دگر موجب حرمان نشود 

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت        سببی ساز خدایا که پشیمان نشود  

 حسن خلقی زخدا می طلبم خوی ترا        تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود  

ذره را تانبود همت عالی حافظ                 طالب چشمه خورشید درخشان نشود

تا کی قرار است تصادفات همچنان در ایران قربانی بگیرد ؟؟!!

درگذشت شمار زیادی از هم میهنانمان درخلال  مسافرت های نوروزی در اثر تصادف تراژدی اندوه باری است که  اغاز سال نو را به کام همه ما تلخ می سازد . در حالی که تجربه های بسیار موفق کشورهای پیشرفته در کاهش چشمگیر سوانح رانندگی در اختیار ماست به هیچ روی سهل انگاری در این امر بسیار مهم پذیرفتنی نیست . به امید روزی که  همه ایرانیان روزهای اغاز سال نو خورشیدی را  بدون هیچ سانحه رانندگی سپری کنند. توجه کنیم در حالی که مطابق امارهای رسمی در میانگین کشته های سوانح نوروزی امسال روزانه بیش از ۱۰۰ تن و ده ها مصدوم است و درایران سالیانه بیش از ۳۰ هزار تن در تصادفات جان می سپارند این رقم برای کل اروپا با جمعیتی چندین برابر ایران چیزی کمتر از ۳۰۰ تن در سال است (که ان هم معمولا به علت مصرف الکل در حین رانندگی و بیشتر برای خود اشخاص خاطی روی می دهد )

چون سوخته عشقم درنار نخواهم شد

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد      از خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

امروز چنان مستم ازباده دوشینه             تا صبح قیامت هم بیدار نخواهم شد

چون ساخته دردم در حلقه نیارامم          چون سوخته عشقم  درنار نخواهم شد

اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد...

بیا ای شیخ و در خمخانه ما شرابی خور که در کوثرنباشد

بشوی اوراق اگر همدرس مائی    که علم عشق دردفترنباشد

زمن بنیوش ودل درشاهدی بند    که حسنش بسته زیور نباشد

شرابی بی خمارم بخش یارب     که باوی هیچ دردسرنباشد

دنیا را بد ساخته اند ... کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد ... کسی که تورا دوست
دارد ، تو دوستش نمی داری ... اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد ... به
رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند ... و این رنج است ...
(دکترشریعتی )

نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست ....

..عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد   

 

وقتی بود ندیدم .... وقتی  خواند نشنیدم  

وقتی دیدم که نبود  ...   وقتی شنیدم که نخواند  ... 

                                         

دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن ...

ای که مهجوری عشاق روا می داری    عاشقان را زبرخویش جدامی داری 

تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب        به امیدی که در این ره به خدا می داری 

دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن    به از این دار نگاهش که مرامی داری  

ساغر ما که حریفان دگر می نوشند       ما تحمل نکنیم ارتوروامی داری 

ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست      عرض خودمی بری و زحمت ما می داری 

تو به تقصیرخودافتادی ازین در محروم         ازکه می نالی و فریادچرا می داری 

سال ها پیروی مذهب رندان کردم

من به سر منزل عنقا نه به خودبردم راه        قطع این مرحله بامرغ سلیمان کردم 

توبه کردم که نبوسم  لب ساقی و کنون        میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم 

از خلاف امد عادت بطلب کام که من              کسب جمعیت از ان زلف پریشان کردم 

نقش مستوری و مستی نه بدست من و توست    آنچه سلطان ازل گفت بکن آن کردم 

دومین روز بهار و ۴ گام عشق !!!

استاد عشق  

لوح عشق  ...هرگزم یاد تو از لوح دل و جان نرود ... 

گدایی عشق ......... 

بحر عشق ...بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست   درانجا جز انکه جان بسپارند چاره نیست    ان دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود  درکار خیر حاجت هیچ استخاره نیست 

تبدیل صوت به نور !!!! بهاران خجسته باد

برای نخستین بار در تاریخ فیزیک: دانشمندان موفق به تبدیل صوت به نور شدند
ایسنا : دانشمند‌ان برای اولین بار موفق شدند صوت را به نور تبدیل کنند.

دانشمند‌ان با معکوس کردن پروسه تبدیل سیگنال‌های الکتریکی به صوتی توانستند اصوات فرکانس بالا را به نور مبدل کنند.

محققان آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور در آمریکا اعلام کردند که با این تکنیک جدید و بی‌نظیر بازده تولید تراشه‌های رایانه‌یی، چراغ‌های LED و ترانزیستورها به میزان قابل ملاحظه‌ای ارتقاء پیدا می‌کند.

محققان می‌گویند: بلندگوهای معمولی مانند آنهایی که در تلفن‌های همراه استفاده می‌شوند با فرکانس‌های پایین کار می‌کنند، به طوری که گوش انسان بتواند صدا را بشنود، اما با معکوس کردن این پروسه و با استفاده از امواج صوتی در فرکانس‌های بسیار بالا - حدود 100 میلیون بار بیشتر از توان شنوایی انسان - محققان توانستند نور تولید کنند.

شرح این دستاورد پیچیده در مجله «نیچر فیزیک» به چاپ رسیده است.

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود ازو نومید نتوان بود از و

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند     بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی     وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او     نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام     گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند
پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیده‌است بو     از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان     سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند
زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم     از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند
شد لشکر غم بی عدد از بخت می‌خواهم مدد     تا فخر دین عبدالصمد باشد که غمخواری کند
با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او     کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند

بی باده بهار خوش نباشد

گل بی رخ یار خوش نباشد      بی باده بهارخوش نباشد 

طرف چمن و طواف بستان        بی لاله عذارخوش نباشد 

رقصیدن سرو و حالت گل           بی صوت هزار خوش نباشد 

 بایارشکرلب گل اندام              بی بوس وکنارخوش نباشد 

 هرنقش که دست عقل بندد     جز نقش نگار خوش نباشد 

  جان نقدمحقرست حافظ         ازبهرنثارخوش نباشد 

امشب با حافظ۲

ترسم که اشگ درغم ماپرده در شود    وین راز سربه مهر  بعالم سمر شود  

گویند سنگ لعل شود درمقام صبر       آری شود ولیک بخون جگر شود  

خواهم شدن بمیکده گریان ودادخواه     کزدست غم خلاص من انجامگر شود 

 ازهرکرانه تیردعا کرده ام روان            باشد کزان میانه یکی کارگرشود 

  ای جان حدیث مابردلداربازگو             لیکن چنان مگو که صبارا خبر شود 

   ازکیمیای تو زر گشت روی من      آری به یمن لطف شما خاک زرشود 

  درتنگنای حیرتم  ازنخوت رقیب        یارب مباد آنکه گدا معتبر شود 

 بس نکته غیرحسن بباید که تاکسی     مقبول طبع مردم صاجب نظر شود  

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست     سرها براستانه اوخاک در شود

سخنی از پیشوای پنجم

اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ُاگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ُاگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ُاگر مدحت کنند شاد مشو و اگر نکوهشت کنندبیتابی مکن .

ایجاد حیات مصنوعی!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!

خلق حیات مصنوعی تا پنج سال آینده
مهر؛ آزمایشگاه های سراسر جهان در حال نزدیک شدن به ایجاد «حیات ثانویه» هستند؛ دستاوردی که می تواند طی پنج سال آینده به یکی از بزرگ ترین اکتشافات علمی در طول حیات بشر تبدیل شود. محققان امریکایی اعلام کردند امکان خلق حیات مصنوعی تا 5 الی 10 سال آینده ممکن خواهد شد. پروفسور «دیوید دیمر» در دانشگاه کالیفرنیا اظهار داشت؛ «در حالی که ساخت شکلی جدید از حیات امری ترسناک به نظر می آید اما امکان ایجاد آن تا 10 سال آینده به وجود آمده است. ماده یی ترکیبی که توانایی فرمان دادن به سیستم های زنده را داشته باشد توانایی تولید همه چیز از جمله داروهای جدید، سوخت های زیستی و مواد جاذب گازهای گلخانه یی را خواهد داشت.» مخالفان این تحقیقات جدل برانگیز معتقدند این تکنولوژی می تواند به تولید ماشین هایی منجر شود که تقریباً انسان هستند. با این وجود چنین سیستم هایی به دلیل ابتدایی بودن و نیاز مفرط به حفاظت های آزمایشگاهی از ایمنی کافی برخوردار نخواهند بود. فرآیندهای تکمیلی تولید چنین سیستمی می تواند در تولید آزمایشگاهی قسمتی از سلول زنده به نام ریبوزوم توسط محققان دانشگاه هاروارد نهفته باشد. به گفته این دانشمندان به واسطه تولید این قسمت از سلول به تدریج می توان در تولید یک سلول کامل و در نهایت در تولید ساختارهای پیچیده تر نیز موفق شد. با این حال محققانی که در تلاش برای ایجاد حیات ثانویه هستند هیچ نوع خطری را در تحقیقات خود احساس نکرده و اعلام کرده اند انتظار بروز هیچ مشکلی در این تحقیقات وجود ندارد. دانشمندان معتقدند با دستیابی به شیوه چگونگی تولید یک سلول زنده در آزمایشگاه ها به تدریج می توان به هدف نهایی که ایجاد حیات به شیوه یی جدید است، دست یافت.

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

   ....صراحی می ناب و سفینه غزل است        

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است      پیاله گیر  که عمر عزیز بی بدلست 

نه من زبی عملی در جهان ملولم و بس     ملالت علما هم زعلم بی عمل است  

به چشم عقل در این رهگذار پراشوب       جهان و کارجهان بی ثبات و بی محل است 

بگیر طره مه طلعتی و قصه مخوان   که سعد و نحس زتئاثیر زهره و زحلست 

دلم امید فراوان زوصل روی تو داشت        ولی اجل بره عمر رهزن املست

جمالت افتاب هر نظر باد

جمالت افتاب هر نظر باد     زخوبی روی خوبت خوبتر باد  

همای زلف شاهین شهپرت را      دل شاهان عالم زیر پر باد 

کسی کوبسته زلفت نباشد         چوزلفت درهم و زیر وزبر باد 

دلی کوعاشق رویت نباشد                 همیشه غرقه در خون جگرباد  

بتا چون غمزه ات ناوک فشاند           دل مجروح من پیشش سپرباد 

چو لعل شکرینت بوسه بخشد        مذاق جان من زوپرشکرباد 

مرا از تست هردم تازه عشقی         ترا هرساعتی حسنی دگرباد 

 بجان مشتاق روی تست حافظ       ترا درحال مشتاقان نظر باد 

استاد عشق !!!

ادم خودش را از درون می بینه ولی همه از بیرون می بینند ...حرف های دلم را چنا ن شنید که گویی انرا زندگی می کند ..به ارامی انرا مزمزه کرد و بالاخره تبسمی کرد.

چقدر با این سخن موافقید؟

..امکان ندارد که آدمی عاقبت شبیه کسی نشود که دیگران فکر می کنند او هست !!!!

دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

همه چیز را بخوانید و به همه کس گوش فرادهید همه چیز را زیر سئوال قرار دهید و به واقعیت هیچ چیزی اعتماد نکنید مگر انکه با تجسس و تفحص به حقیقت انها پی ببرید:  فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه

سپهر سازگار با معنی

چگونه سپهر سازگار با معنا را بسازیم ..با علم ؟ تعلم ؟ ادب و فروتنی ؟ گفتگو و تبادل نظر ؟ همنشینی و همسوئی ؟ همدلی و یکدلی ؟ یکرنگی و بی رنگی ؟ شهود و سرور ؟ نگاه و نمود ؟ سرود و صعود ؟

انسان و نسیان

ادمی در روند پویش خویش در عالم برون و جهان درون در یک دیالکتیک در یک دیالوگ و در یک گفتگوی مستمر و پردامنه حضور پیدا می کند و با انبوه داده ها و ستاده ها و کنش ها و واکنش ها و داد و ستدهای نظری و عملی اسطوره ای و ائینی و غریزی و فراغریزی در فرایند گفتگو و روند زندگی درگیر می گردد و گاه در برخی صحنه ها حضوری چشمگیر دارد و از برخی پهنه ها غایب است . وارون این پویش در انجاست که ممکن است ادمی در برخی پهنه ها و منظومه های معرفتی و علمی و دینی حضوری پررنگ دارد و از برخی عرصه ها غایب است . همانگونه که برخی از ما ادم ها ممکن است بنا به دلایل گوناگون و در پی فرایندها ی مختلف در عرصه زندگی یکدیگر حضور یابیم یا از یکدیگر غایب شویم (این حضور و این غیبت می تواند فیزیکی و ظاهری باشد یا متافیزیکی و باطنی ودرونی )(در یمنی چوبامنی پیش منی    پیش منی چو بی منی در یمنی  

یا : هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای  من در میان جمع و دلم جای دیگر است . و زندگی این گونه گزارش پویش و پیوند و همگرایی یا نمایش گسست و واگرایی است و این همه دو روی یک سکه یا چند پهلوی یک چندضلعی اند.  

                                                                     بیندیشید و نقد کنید و بپیمایید و لحظه ای از پویش و امید و جوشش و جنبش بازنایستید

به لب رسید مراجان و برنیامد کام

به لب رسید مرا جان و برنیامد کام     به سر رسید امید و طلب به سر نرسید 

زشوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند  بخوان زنظمش و درگوش کن چو مروارید