salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

الهی نامه ۳۵

الهی جنبش قطرات شبنم گفتگوهای تنهایی مان را با اواز دل انگیز حضور خود به اسمان بپیوند  

الهی گهواره وجودمان را مهد دوستی قرار ده  

الهی جان ها را از توسن توجه به تار تذکر و از انجا به بند تنعم و زان پس به بیکران حضور ره سپار گردان  

الهی سیمای سیمگون سنای سجود و نای نیلگون نوای بینوایان را در سبد گوارای اقیانوس خروشان خود به سماع مستان بدل فرما  

الهی شرط شادی را از فرط حضورت اکنده ساز  

الهی پر پرواز مان را به رنگ بی رنگی رنگ امیزی فرما  

الهی هیچ رویداد و هیچ دستاورد و هیچ از دست دادن را سد صعودمان مگردان  

الهی هیچ پرده ای بین ما مپسند  

الهی هیچ لحظه ای ما را از حضورت خالی مگردان  

دیدگاه یک خواننده محترم



اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید
اول : آن که مایوس نشوى از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .
دوم : ترک دعا نکن .
سوم : راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.
امام حسن علیه السلام مى فرماید: من ضامنم از براى کسى که در قلب او چیزى خطور نکند بجز رضا و خشنودى به قضاى خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.
دعا کردن سه حالت دارد که به هر حالتى که باشد براى انسان اجر معنوى دارد
حالت اول : آن که صلاح بنده در آن هست و به او مى رسد و مشروط به دعا نیست و در این صورت ثمره دعا تقرب بنده است به خدا.
حالت دوم : آن که صلاح بنده در آن هست و رسیدن به آن مشروط است به دعا کردن و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى رسیدن به مطلوب و دیگر تقرب به خدا.
حالت سوم : آن که صلاح بنده در آن نیست و به آن نمى رسد چه دعا بکند چه نکند و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى تقرب به خدا، دوم عوض آن که در دنیا از او منع شده در آخرت به اضعاف آن به او عطا مى شود.(نظر خواننده گرامی که خواسته بودند در وبلاگ درج گردد . ضمن سپاس از ایشان که ما را یاری می فرمایند .)

الهی نامه ۳۴

مهربانا   سپاه مهربانی و ارامش را بر جنود تیرگی و اضطراب و تزلزل چیرگی بخش  

کردگارا راز بیکرانی را بر همه ما اشکار ساز  

دادارا شراب رهایی را به ما بنوشان  

پروردگارا قطره وجود و عصاره سجود و تکانه فرود در فرودگاه جلال و عظمتت را ارزانی دار 

الهی نسیمم را طوفانی فرما  و طوفان روحم را با نسیمی بنواز  

الهی نغمه های بلبلان و ترانه های مستان را بر تار دلمان بنواز  

الهی اهنگ هستی مان را به دست خود بساز  

الهی وقاحت جدال و کشمکش را به لطافت صلح و بی رنگی بدل نما  

الهی نامه ۳۳

الهی بر سینه ها نقش خود  را بنویس و قلب ها را برای پذیرایی شایسته از خود خانه تکانی فرما  

الهی عقل ها را ترجمان حس ها و حس و خیال و وهم را ترجمان عقل قرار بده  

الهی چنان که پیوسته در صعود و سرور باشیم و از رکود و جحود دوری ورزیم  

الهی دیدگان ما را بگشا تا ان اندازه که هستی با همه عظمت و درخششش در ان جای گیرد  

الهی پرواز پرندگان و سبزی درختان را سرمشق پرواز و سرزندگی در زندگی های ما قرار ده 

الهی همه وجودها را و وجود همه افریده هایت را غرق در ارامش اقیانوسی ات فرما  

الهی سرها را سرشار از نواندیشی و نیک نگری و آه ها را آکنده از مهر فرما  

الهی به حکم و اذا مرضت فهو یشفین همه بیماران را از هر نوع بیماری قلبی و جسمی و عقلی رها ساز  

الهی چنان کن که چشمانمان همواره بر افق دور دست ها خیره باشد تا لحظه های ناب نظر را شکار کنیم و در حسرت از دست دادن ان لحظه ها نمانیم 

الهی شب آدینه مان را به روز ارام گرفتن در آغوش پرمهر وصل خود بپیوند  

الهی شب ها مان را چون روز نورانی و روزهامان را چون شب روحانی فرما  

دیدگاه یکی از خوانندگان فرهیخته وبلاگ

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم!
تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!
اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟
اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش می اندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!!
و اگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومن آنچه عفت و تقوی می گویند.
کجایی پدر مومن من... مادر مقدس من... وای بر شما نمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز. در خیالتان  خدای آسمان را نماز می برید و در عمل بت های قرن را. خداوندان زمین را...
بت هایی را که دیگر مجسمه های ساده و گنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند...
« دکتر علی شریعتی »
( پدر ، مادر ، ما متهمیم )
(نظر یک خواننده محترم که خواستند در وبلاگ درج شود )

انواع و اقسام ادم ها

دکتر علی شریعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
١ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت‌شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌‌شان یکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند.
آدم‌های معتبر و با شخصیت.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.
شگفت‌انگیز‌ترین آدم‌ها.
...

الهی نامه ۳۲

الهی من آن جرئت که گویم بمظلومی ظلم نکرده ام ندارم  اما تو دانی که هرگز قصدم ظلم و ازار کسی نبوده اگر این صدقست مرا بر نفس اماره نصرت بخش و غالب کن و از شر هر ذی شری پناه با ش ( به نقل از کتاب :اسرار المعارف  و میزان المعرفه  ص ۳۵ ) 

   

 

الهی دعای ما را از همه چیز صرف و به خود مصروف دار که همه تویی  

الهی بنا به  مقتضای الوهیت و ربوبیت خود بر ما نظر فرما  

الهی اهل نظر دوعالم در یک نظر ببازند  ...     ......   

الهی نامه ۳۱

الهی نصاب عقل و عقلانیت را در وجود یکایک ما و در جامعه ما تا ان اندازه افزایش ده که از این وضع انحطاط امیز به در اییم و و الاترین ارزش های وجودی انسانیت را در پای هوس ذبح نکنیم  

الهی  صلاحیت برخورداری از نعمت عقل عملی و عقل نظری را به همه ما عنایت فرما  

الهی جهل عملی و جهالت عملی رفته رفته مدینه ما ذا به مدینه جاهله تبدیل می نماید   

اگر صلاحیت مدینه فاضله را نداریم لااقل مدینه الاحرار را در محیط ما برپاگردان  

الهی دندان هرگونه آز را از دهان روح ما بیرون اور و دندان طلایی اسغنا را برجای ان بگذار 

الهی نگاه ما را از همه چیز و همه کس عطف و به خود معطوف دار 

الهی نمی دانیم به فضل خود  ما را دانا نما  

الهی نمی توانیم خودت ما را توانا فرما  

الهی نمی شناسیم خودت ما را شناسا نما  

الهی دوست نمی داریم خودت ما را دوستی عنایت فرما  

الهی نمی فهمیم تو ما را فهیم فرما 

الهی ساکنیم  توما را حرکت بخش  

الهی مضطربیم  تو ما را سکینه و ارامش بخش  

الهی متنعمیم ما را از زمره شاکران قرار ده  

الهی ناسپاسیم  تو ما را از زمره سپاسگذاران قرار ده

نظر خوانندگان

برای رسیدن به موفقیتهای مادی ومعنوی ، علاوه بر پشتکار ؛ نیاز به تقویت 3 ارتباط ذیل داریم :
1- ارتباط صادقانه و بنده گانه با خدا .
2- ارتباط صادقانه و مهربانانه با خودمان .
3- ارتباط صادقانه و مهربانانه با دیگران .

در صورت ضعف در هریک از سه مورد ، در طول زمان محکوم به شکست میشویم.
                                                                                                       (نظر یک خواننده محترم که تمایل داشتند نظرشان در وبلاگ بیاورم )

الهی نامه ۳۰

الهی پناه می برم به تو از دل های شکسته   و قلب های سوخته  

الهی پناهگاه دلسوختگان باش  

الهی باران امرزش خود را بیش از پیش بر نامه سرشار از گناه ما سرازیر فرما  

الهی اعتراف ما در نهانخانه دل به مثابه کیفر گناهمان بپذیر  

الهی همه ما را از کژپنداری و کژگفتاری و کژکرداری صیانت فرما  

الهی گل های وجود همه ما را به پژمردگی دچار نفرما  

الهی با عطر توحید   عفونت شرک و بددلی و خودخواهی و بدسگالی را از وجود همه ما شستشو ده  

الهی در فصل بهار جهان ها    جانهامان را بهاری تازه بخش  

الهی چنان کن که دلهای ما همه تنگ نظری ها و بددلی ها و رنجش های سال گذشته را دور بریزیم  

الهی انها را که از ما رنجیده اند به فضل و کرم خود  لبخند رضایت برلبهاشان بنشان یا من اضحک و ابکی

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی کایام گل و یاسمن و عید صیام است

الهی نامه ۲۹

الهی ما را در زمره قائلان بی عمل قرار مده  

الهی چنان کن که گفتارمان اینه پندارمان  و کردارمان اینه گفتارمان و این هرسه بیانیه توحید باشد  

الهی لحظاتمان را در وقت خود و وقتمان را در ذکر خود و فکر ما را در شآن خودت قرار ده 

الهی ای انکه کل یوم هو فی شآن هیچ شآنی از شئون ما را از مهر کتترل کیفیت خود محروم نفرما  

الهی ما با تمام وجود و از سر سویدای قلوب تو را به خدایی قبول داریم  ما را به بندگی بپذیر  

الهی خطاهایمان بس عظیم و کشتی لغزشهایمان بس هولناک است ولی در برابر تابش خورشید خطا پوش و نقص شکن تو و در اقیانوس ارام ذکر تو نابود می گردد  

الهی به مانیز همچون خودت دیده ای خطاپوش و بزرگ نگر و وجودی بی مرز و قلبی بیکران و دلی اکنده از اتش سوزان عشق خود ببخش  

الهی مارا چنان در کوره معرفت ناب خود ذوب کن که پس از سرد شدن جز قالب تو نگیرد و جز اثر تو نپذیرد  

الهی همه هستی بی وقفه تسبیح گوی تواند وما نامحرمان خلوت انس را از ان خبری نه  

لااقل ما را از  خاموشی بهره ای عنایت کن تا اندکی از نسیم راز هستی را در دل و عقلمان حس کنیم و اتش حرص و حسد و تنگ نظری و اتشفشان نفس اماره و ابلیس درون ما در خنکای ان نسیم فرونشیند و دست کم یک لحظه هم که شده در تمام عمرمان تورا بچشیم و از دیدار تو سرمست شویم

الهی نامه ۲۸

الهی رشته های امید ما را به منبع بیکران خود پیوند ده  

الهی ما را از چند وچون زمین و زمان و زمانه به معرفت خود رها ساز  

الهی همه افریده های خود را  از برکه های راکد خودبینی و خودپرستی و نادانی و غفلت و جور و حسد و تکاثر و تفاخر و لهو و لهب و اضطراب و افسردگی و بی دردی به کوثر خروشان هستی مطلق و مطلق وجود و چشمه همیشه جاری صدق و صحو وصل نما  

الهی حضور پیوسته و پیوسته حضور را در صحیفه نفوس حک فرما  

الهی نقش نفیس ذات خود را که عین علم و علم عین است بر ضمائر ما بنویس  

الهی ای انکه کتب علی نفسه الرحمه از ان رحمت بر نفوس مخلوق نیز بقدر مقدور و به نحو میسور در شراشر نفوس محدود بریز

الهی نامه ۲۷

الهی از منبع بیکران خود تندرستی و سلامت روح و جان به همه مادرهای دنیا عنایت کن  

الهی و اذا مرضت فهو یشفین ... پس  اشف  

الهی اراده ما را در اراده خودت و قدرت ما را در قدرت خود و علم ما را در علم خود مضمحل گردان

الهی نامه ۲۶

الهی نهال شکیبایی  را در وجودمان بارور فرما و  غنچه های بردباری را به میوه های شیرین پایداری تبدیل نما  

الهی سیمای سکوت را در نگاه ما بیارای  

الهی بهار همنشینی با خودت را هرگز به خزان خسران دوری و گریز از خودت  تبدیل مکن 

 

الهی نامه ۲۵

الهی چراغ پر فروغ پرسشگری را در وجودم فروزان بدار  

الهی بساط مهربانی را در سفره وجودمان پهن کن 

الهی بساط دلخوری و کدورت و بی مهری را از میان ما برچین  

الهی قافیه اندیشم و دلدار من گویدم مندیش جز دیدار من ُاندیشه ام را از دیدار خودت سرشار گردان  

الهی  با طراوت بهار زمستان ستم را خزان کن  

الهی بهار فصل تعادل است ما را در سایه برانگیختگی و در پرتو  تعادل با دو بال نیک خواهی و نیک بینی به سوی قاف قلم پرواز ده