salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

هستی و مستی

الهی هر سری سری از تودارد هیچ سری را بدون سر مدار  

الهی سرها همه بر استان تو می سایند  استانه انها را نیکو گردان  

الهی طعمی از ملکوت بر طعام های ملکی مان ارزانی دار

الهی چنان کن که طعم روح را بچشیم و رنگ روح را ببینیم و پیغام روح را بشونیم

الهی الهی چنان کن که در بوستان معرفتت رایحه روح را ببوییم

الهی هستی ها را از  مستی اکنده ساز  و مستی ها را به هستی پیوند زن 

نظرگاه ..

از نظرگاه است ای مغز وجود وجود اختلاف مؤمن و گبر و یهود  

الهی شاهین  اندیشه ما را تا بدانجا پرواز ده تا راز این تنوع و تعدد هویت ها را دریابیم و طعم توحید در کثرت را بچشیم و به مرتبه لتعارفوا بار یابیم   

الهی هرگونه چند وچون را از میان ما بردار تا تو را در همین نزدیکی حس کنیم و خنکای حضور پرشور تو را در لحظه لحظه مکان و زمان و زمین مان لمس کنیم  

الهی آدینه ما سرشار از آبگینه ساز

قلب

..اللهم اجعل قلبی بحبک متیما

شهر من

اهل کاشانم شهر من کاشان نیست شهر من گمشده است (سهراب سپهری ) 

 

ما ز اینجا و زانجا نیستیم  ما زبیجاییم و بیجا می رویم  (مولانا 

الهی ما را از حلقه بسته هویت های حقیقت سوز و انسانیت زدا رها ساز  

و به زیور حقیقت های هویت ساز و انسانیت زا بیارای

تشویق

عصبانیت تنبیه خود به خاطر دیگران است .الهی ما را از هرگونه عصبانیت رها ساز تا تشویق و شادی را در روح سوگوار جامعه مان تجربه کنیم و انرا به دوستانمان نیز هدیه نماییم. 

طبیعی است کوشش در گسترش ابعاد روح و داشتن یک روح بزرگ به بزرگی هستی راه این شکوفایی و رهایی است .

سخن تازه

یک سخن تازه بگو تا دوجهان تازه شود     بگذرد از حدجهان بی حد و اندازه شود  

الهی قطره ایم   و قطره ای هم نیستیم ُ  قطره دانش که  بخشیدی ز پیش متصل گردان به دریاهای خویش  

الهی به همه ما جسارت و توفیق و توان غواصی در اقیانوس بیکران وجود برای یافتن مروارید انسانیت عنایت فرما  

الهی جان ما را از تیرگی های جهل  و خودپسندی بشوی  

الهی توفیق حرکت های زندگی ساز و سخن های نکته پرداز و سکوت های اکنده از معنا و ثبات های انرژی زا عنایت فرما

قرن ۱۷ یا ۲۱؟

 ایا می دانیدما اکنون از حیث تحول اجتماعی در قرن 17 و 18 میلادی هستیم و هنوز 400 سال عقب هستیم ؟چون  در بدیهی ترین وجوه یک زندگی انسانی یعنی فرهنگ و هنر  کشور ما از کمیت و کیفیت بسیار پایین برخورذار است . و فرمان بر فهم حکم رانی می کند. ما هنوز باید در حسرت ازادی مطبوعات در قرن 17 اروپا باشیم و در قحط سال فضای فرهنگی و فقر شدید اندیشیدن و خردورزی در دوزخ کشمکش های غریزی و مشتقات ان همچنان روزمرگی و مرگ تدریجی قائمه های انسانیت را تجربه کنیم و....غافل در این خیال که اکسیر می کنیم الهی از این غفلت جانکاه و جهالت جانسوز و جهل هستی سوز رهایمان فرما

جهان سوم !!!!!!!!!!!!!

سال ها پیش فرانتس فانون فرانسوی کتابی نوشت با عنوان : نفرین شدگان روی زمین . این کتاب در وصف جهان سوم بود ..و اکنون درونمایه های ان کتاب بیش از از پیش در مورد اجتماع و کشور ما مصداق دارد اگر ان کتاب را یافتید بخوانید .

باده گلگون

زان پیشتر که عالم گردون شود خراب    ما را به جام باده گلگون خراب کن

٬٬٬٬

...چه بود ؟چه شد ؟ و از کجا به کجا ؟ چگونه ؟ چرا؟ ..الهی پرسش های مان را پاسخی درخور و قانع کننده عنایت فرما  

الهی انها را دلشان را شکسته ایم خودت انها را ترمیم فرما  

خدایا قلبی سلیم به همه عنایت فرما ژ 

الهی اندیشه روشن دلی بیدار و جانی اکنده از وله و شوق پرواز به سوی خود نصیب ما بفرما  

الهی به کار مان معنا به معنیمان مصداق به مصادیقمان مفهوم  به دوستانمان گشودگی به دلسوزانمان تعقل و تمرکز عنایت فرما  

الهی نامه ۴۲

الهی لبخند بر چهره ها بنشان  

الهی غم از دل ها بزدای و اندوه عارفانه را چایگزین ان گردان  

الهی ادمیزادرا در سبل سلام داخل گردان  

الهی تنگ نظران نظر به میوه کنند ما تماشاگران بستانیم    

الهی ان خیالاتی که دام اولیا است  عکس مه رویان بستان خداست از ان خیالات ما را هم نصیب و بهره ای عنایت فرما  

الهی نامه ۴۱

الهی هیچگاه خلوت و تنهایی دل انگیز را از ما مگیر  

الهی ما را قدردان  این تنهایی ها وسکوت ها قرار ده  

الهی چنان کن که  ثبات و ارامش عمیق و پر رمز و راز هستی را با هیوها و تکاپوهای بیهوده ای که نام کار و زندگی بران نهاده ایم نیالاییم   

الهی لختی ما را از روزمرگی برهان  

الهی اگاهی و ظرفیت تحمل خوداگاهی به ما عنایت فرما  

الهی مقام و منزلت توحید تو بسیار بلند است ما را از این نعمت شریف  برخوردار گردان  

الهی به نور توحید و با طعم توحید  طعم همه کردارهای ناشایست و پندارهای پست را درکاممان تلخ گردان  

الهی به ما توفیق ده  شیرینی توحید را با تلخی سرپیچی از فرمان های تو  در کاممان از بین نبریم  

الهی مخالفت با هوس را که شرط ادب مع الحق است و نشانه توحید ناب به کاملترین وجه سیره مستمره  ما بگردان  

صبح...

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن     دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

الهی نامه ۴۰

الهی این باران تند را چنان بر ما فروبار که هیچ رنگ و زنگ و بانگ و ننگ و نام بر جای نماند  

الهی هین لحظه یکجا تمامیت هستی مان را به یک طرفه العین بر گونه خورشید بچسبان  

الهی سراسر سر و سر سراسر سر ما را بر راز های نانوشته و نانیوشیده ات مطلع گردان  

الهی به یک کن فیکون همه انچه مدت هاست بیهوده هم و غم ما شده اند کن فیکون بگردان  

الهی لاتجعل الدنیا اکبر همنا و لا مبلغ علمنا و لاتسلط علینا من لایرحمنا....

الهی نامه ۳۹

الهی سوار بر مرکب عقل و دل با دوبال علم و عمل برفراز اسمان توحید پروازی عارفانه را نصیب همگان بفرما  

الهی ابشاری از مهر و دوستی از عین وجود بر  دره ماهیت های ناچیز مان جاری ساز  

الهی اندیشه ها را باطراوت و دل ها باغستان باغ های تفکر قرار ده 

الهی غنچه های نوشکفته بهار عمرمان را به میوه های ابدار و شیرین بندگی و شناخت خود در تابستان زندگی تبدیل فرما  

الهی نهال عشق در وجود مان روئیده است  انرا با افتاب مهر خود و با اب صدق که از چشمه ربوبیت تو می جوشد بارور فرما  

الهی میوه های تلخ ناکامی و ناشادی و ناامیدی را با میوه های شیرین امید و کامیابی و شادمانی در باغستان وجود افریدگانت جایگزین فرما  

الهی شب در شبستان نور مان به تنزیه مشغول و از تعطیل مارا برحذر دار  

؟؟؟؟۲

الهی سنت های ما را با صنعت های ما در هم امیز  

الهی جان ما را تا انجاپرواز ده که از اندیشه فرادستی و فرودستی فارغ شویم  

الهی خانه ای به ما عطا کن که به جای  در و دیوار  و پنجره و طاقچه و پلکان  

 باغ و بوستان و گل و ریحان انرا در برگرفته باشد  

الهی شفافیتی رازگونه و رازی شفاف و سامانی نابسامان بهره ما بگردان  

الهی چنان کن که انقدر زندگی را چدی نگیریم که چهره اش عبوس گردد و ازادی مان سلب شود   و انقدر سست و بیهوده نینگاریم که رکود و بی مسئولیتی در جانمان لانه کند  

الهی به زاهدان ما عشق و به عاشقان ما پارسایی و به پارسایانمان تساهل عنایت فرما  

الهی چاره بیچارگان و بخت بی بخت ها و داد بیدادها و خیر بی خیرها باش  

الهی ننگ نام و نام ننگ ما را به رنگ مهر خود فروشوی  

ما را از ما بگیر تا خودت جایگزین ان گردی  

الهی مرهم دل های شکسته و جان های خسته باش

دعاهای یک خواننده محترم

مثل اینکه دیگه دعایی نمونده که نکرده باشی . برام جالب بود . یک دعا در زیر می نویسم که تو پست تون بگذارید.چه میشه کرد باید هوای همدیگه رو داشته باشیم. اصلاْ همه دوستها باید اینجوری باشند. توصیه میکنم (البته جسارت است و عذر میخوام چنین درخواستی دارم ولی ضرر نمی کنید) که این دعاها رو چند بار و عمیق بخوانید و بیاندیشید و احساستون رو بنویسید.

* خدایا، اندیشه‌ام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم.
 
 
 
* خدایا، اندیشه‌ام را چنان محکم ‌ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم.
 
 
 
* خدایا، به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.
 
 
 
* خدایا، به من فهمی عطا کن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم که با شخصیت منحصربه فردی که دارم قاعدتا زندگی منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، که از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است که به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شکل ببخشم.
 
 
 
* خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد که بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می کنم.
 
 
 
* خدایا، مرا از هر نوع نفرت و کینه ای که حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها کن، تا با رهایی از نفرت و کینه، بتوانم دیگران را آن طور که هستند، بپذیرم و دوست بدارم.
 
 
 
* خدایا، فهم مرا از زندگی آن چنان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم که در زندگی چیزهایی هست که قابل تغییر نیست، قوانینی هست که از آنها تخطی نمی توان کرد، تا ساده لوحانه نپندارم که هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می کنم خواهم داشت.
 
 
 
* خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اکنون می گذرد زندگی کنم، و زیبایی ها و شادی هایی که هم اکنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای که دیگر پایان یافته است، و دغدغه بیش از حد برای آینده ای که هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.
 
 
 
* خدایا مگذار که در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی کشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز که هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی که هم اکنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممکن است همه آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بکشد و بی اعتبار سازد‏، محروم نمانم.
 
 
 
* خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد کن، تا بفهمم و بدانم که هر کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم که انجام دهم.
 
 
 
* خدایا، کمکم کن تا عمیقا دریابم که زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثنا قائل نمی گردد، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش کنیم و شایستگی و لیاقت به دست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز که بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم که تو آن را از آسمان برایم بفرستی.
 
 
 
* و در آخر ؛ خدایا، نعمت سکوت را بر من ارزانی دار ، تا در آن لحظاتی که طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد 
 

؟؟؟؟؟

خدایا ارام بر بالین ما حضوریاب  

خدایا پیوسته ما را به خود بپیوند  

خدایا دردهای وجودمان را با رنگ خود و دارویی از جنس خود مرهم نه  

خدایا همه را در همه جا یک جایی و بی جایی کن  

الهی نظرت را لحظه ای از ما دریغ نفرما  

الهی .

.....۶

.....خدایا   .....خدایا .....خدایا....

....۵

خدایا خوشبینی و همدلی را برجانمان بیفشان 

الهی ما را قدردان معلمانمان قرارده  

الهی ذهن ما را از تنگ اندیشی و اسارت در برجسب ها برهان  

الهی حقیقت باز و گسترده هستی را جانشین هویت های پست و فرومایه ما بگردان  

الهی چنان که عالمان را از هر صنف و گروه و متعلق به هر اندیشه و نگاه دوست بداریم 

الهی چنان کن که نقادی منصف برای خود و دیگران باشیم  

الهی معنای وجود را از زندان رکود رها ساز  

الهی سنگ صبور بی تابی هایمان باش  

الهی چراغ تاریکی های نفس ما باش  

!!!!۱

الهی صدر و ذیل کلاممان را به نام خود زینت بخش  

الهی آغاز  و انجام بیداری های رؤیاگونه مان را با یاد فرح انگیز خود طراوتی دوباره عنایت فرما 

الهی حاصل عمرمان را ترقی در شناخت خود و کاهش جهلمان و کاستن از غفلت ها مقدر فرما 

الهی ما را شایستگی ان عنایت کن که در بازار دنیا طرف معامله تو باشیم و سرمایه های وجودی مان را جز با تو معامله نکنیم که :ان الله اشتری من المؤمنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه 

الهی رب زدنی علما . 

الهی شورانگیز ترین آوازهای هستی را با تار دل ما بنواز  

الهی شور مان را با شعور پیوندده  

الهی شعورمان را از شور و شیدایی آکنده ساز  

....۵

خدایا فرق بین حقیقت و مجاز را به همگان بنمایان 

الهی یآس مطلق از همه چیز و همه کس را آغاز امید محض به خودت قرار  بده  

الهی ما را قدر شناس نعمت وجودمان بگردان  

الهی بیان و بنان را در شکفتن و شکوفایی یاری فرما  

الهی نغمه های ساز ناکامی و شکست را به سرود رهایی پیوند زن 

الهی تنهایی ما را با حضورت سرشار گردان  

الهی شمع جمع ما باش  

الهی جانمان را به  عطر گلهای بهاری معطر گردان  

الهی خوشخویی و خوشبویی و خوشگویی و خوشپوشی و خوشنامی را در میان افریده هایت شایع و رایج گردان

...۴

الهی امید نا امیدان ُ پناه بی پناهان  پدر یتیمان  دارایی تهیدستان   جشن عزاداران  

شادی اندوهناکان  دانش بی دانشان  صواب گناهکاران  و صدای خاموشان  باش  و تندرستی بیماران  و رهایی اسیران   و ارامش مضطربان   و روشنایی تاریکی ها باش

الهی چون باران بر کویر تشنه دلها فروریز     

الهی ما را چون کوه مقاوم  ساز  

ُالهی ما را  چون اب جاری   چون خورشید تابان و  چون دریا  مواج گردان  

الهی پروانه وجودمان را پیرامون شمع سجودت به پرواز دراور  

الهی زیباترین  رقص نیستی در غرقاب هستی  را بهره ما بگردان  

الهی  فوز فنا را نصیب ما بگردان  

الهی   ....عصر ادینه ما را به چشمه خورشید خود از پس هفتاد هزار پرده ظلمانی و نورانی پیوند ده

......۳

خدایا خودت را به ما هدیه کن   تا دیگر نیازی به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشیم 

خدایا تو جانشین همه نداشته ها و خواسته های براورده نشده و ارزوهای دست نیافتنی هستی  

چه می گویم اصلا تو اصل و جوهره همه هستی اصلا فقط تو هستی اری نمی دانستم و نمی فهمیدم که هماره تو را خواسته ام و در پی تو بوده ام اما چون تو را نیافته ام پیوسته در پی سراب دویده ام و اب شور نوشیده ام و تشنه تر بازگشته ام   اما انکس تو را شناخت جان را چه کند...

الهی دانستم که فقط جهل من مبدآ رنج بوده است  و اگر بیابم که نسبت هستی به رنج و لذت و بود و نبود یکی است و انچه نیست  در واقع بود نیست بلکه نمود است و بود که نمی تواند نباشد 

انگاه تمنای من همان چیزی خواهد بود و خواهد شد که هست وهر گونه حسرت و نگرانی از وجودم رخت برخواهد بست ... 

شکوفایی

می خواهم که نخست خود بشکفی . شاید خودخواهی باشد . با این خودخواهی مخالف نیستم . اما شکفتن گل سرخ خودخواهی است ؟ ایا نیلوفر گل می دهد تا خودنمایی کند ؟ خورشید ایا  در نورافشانی خود بی دریغ نیست ؟ پس هراسان مشو  تومتولد شده ای . تولد تو تنها فرصتی است ُاغاز است و نه پایان . باید شکوفا شوی . نخستین و مهمترین مسئولیت تو شکفتن است . به آگاهی کامل رسیدن . به هوشیاری و دراین آگاهی است که می توانی دریابی که چه سهمی را می توانی ادا کنی . و چگونه می توانی گره گشا باشی . 

(برگرفته از کتاب :بشنو از این خموش  نوسته شری راجنیش ُمترجم عبدالعلی براتی )

.......۲

الهی تفلسف و تفکر و تعمق فصل انسان از حیوان هستند جامعه ما را از انها برخوردار تر گردان  

الهی به عقول ما شعور به علوم ما روح به قلوب ما  عروج    به صدور ما صعود  عنایت فرما 

الهی علوم ما را از رکود و قلوب ما را از قصور صیانت فرما   

خدایا وجودمان ما را از ریا رها کن  

خدایا فرد و جمع ما را از گشودگی و شکفتگی و لبخند و دوستی و همدلی برخوردار گردن  

الهی همه سدها را از میان ما  بردار  

الهی همه گرد و غبارهای تنگ  نظری و بستگی و فرومایگی را از میانه ما برگیر  

الهی  رگه های یگانگی و جویبارهای  یکتاپرستی را در کویر خشک حیات جاهلانه و شعارگرایانه ما جاری ساز  

 الهی هرگونه مانع را از سرراه خدمت بیدریغ و بی مرز به ویژه در آگاهی بخشی و هم افزایی بردار 

الهی هرگونه مرز خودی و غیر خودی را از میان ما بردار 

 و رسم بیگانه ستیزی و  بیگانه گرایی و بیگانه سازی و بیگانه سوزی و دگر سازی و دگر سوزی را از میان ما برانداز  

الهی ائین دگر خواهی و دیگر دوستی را در میان ما رواج ده  

الهی سی مرغهای ما  را به سیمرغ برسان

....

خدایا مرزهای بدبینی را از میان ما بردار  

الهی سدهای خودبینی را بشکن  

مهربانا جویبار مهربانی را در کویر تشنه جانمان جاری ساز  

دادارا علف های هرز چندگونگی و چندگانگی را اب حیاتمان را نوشیده و رشد کرده اند ریشه کن فرما  

الهی به ماتوفیق که همواره و همه جا وصل را بر فصل و اشتی را بر قهر و رحمت را بر غضب و سازش را بر ستیزش  و همدلی را بر ناهمدلی و مدارا را بر بی تحملی و گذشت را بر انتقام وصلح را بر جنگ و حقیقت را بر مصلحت و ازادی را بر اسارت ترجیح دهیم  

الهی توان انتخاب های خطیر و سخنان لطیف و سکوت های ظریف به همگان ارزانی دار 

الهی قو علی خدمتک جوارحی  و اشدد علی العزیمه جوانحی