salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

الهی نامه ۶

ای دادار مهربان ایین مهرورزی را به همه ما بیاموز  و  کاممان را از معرفت ناب براور   

الهی جانمان را  چندان از عشق و شیدایی لبریز کن که دیگر جایی برای شرک و دوبینی در ان نماند  الهی چنان کن که انسان هایی بی مرز باشیم دوستانی بی مرز برای همدیگر مانند خبرنگاران بدون مرز و پزشکان بدون مرز ! \هریک از ما دیگری را برای خوداو نه برای خودش به عنوان هدیه ای از سو ی خداوند دوست بدارد ..چنانکه گویی همه برادران و خواهران و فرزندان و همسران ماهستند و ...این چنین جهان بسبار باز و زیبا و خداگونه می شود همان بهشتی که حافظ فرمود : که بهشت نقد امروز حاصل می شود    دعوی فردای زاهد را چرا باور کنم ...آدینه برشما فرخنده و سرشار باد ...

الهی نامه ۵

الهی شکوه اسماء و صفات و ذات خود را بر جانمان نمایان ساز الهی مزه حقیقت هستی را به ما بچشان  الهی رنگ واقعی خود را به ما نشان ده   الهی دغدغه های بزرگ برجانمان فروریز الهی ما را از  نگرانی های خرد که دون شآن ادمی است برهان  ....

الهی نامه ۴

الهی  اثار شرک و تردد و دودلی را از خفایای وجودمان برانداز     الهی وجودمان را به جمال جمیلت  روشنی بخش   الهی  نیستی ما را به ما بنمایان    تا هستی را بشناسیم و بیابیم

الهی نامه ۳

الهی سینه ای ده اتش افروز دلی ده اندر ان سینه همه سوز   هر ان دل را که سوزی نیست دل نیست  دل افسرده غیر از اب و گل نیست

الهی نامه ۲

الهی به ما گوش شنوا و چشمی بینا عطا کن    الهی دل های ما را در برابر پیغام های افاقی و انفسی ات نرم و پذیرا کن .. الهی توفیق مجاهده با نفس و شفقت بر خلق را نصیبمان نما  

الهی چنان کن که نماینده صفات کمالیه و جمالیه ات باشیم   

الهی نامه

الهی هیچم وهمه تویی ..الهی نیشم و همه نوش تویی   الهی نیازم و ناز تویی   الهی همه  سوزم و ساز تویی    الهی خوابم و بیدار تویی    

...نکته ای از کویر

..در کویر  دکتر پس از نقل یک خاطره امده است : ...با خود اندیشیدم که ما در نگاه یکدیگر چقدر احمقیم ..قصد بنده از نقل این سخن این است که بگویم ..ما در پهنه گفتگو یکدیگر را با برچسب های گوناگون می نوازیم ...غافل از اینکه شاید خود را در ایینه طرف مقابل می بینیم و خداوند می خواهد حقیقت پنهان هستی مان را به وسیله همدیگر (دوست و دشمن و همکار و.....)برایمان اشکار و افتابی سازد و به خودمان نشان دهد که چه کاره ایم ..

یاد باد..

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود      ......خدایا خودت ما را بیامرز و  نجات بخش.... 

لو لا انت لم ادر ما انت  

ما نگوییم ...

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم      جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم  

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است    کار بد مصلحت ان است که مطلق نکنیم

زان ...

زان پیشتر که عالم گردون شود خراب      مارا به جام باده گلگون خراب کن

رب ارنی ..

رب ارنی الاشیاء کما هی  .پروردگارا اشیاء را انگونه که هستند به من بنمایان (نه انگونه که دلم می خواهد )  ...پرده های غفلت و جهالت و خیال و وهم و ...موانعی هستند که سبب می شوند ادمی ادم ها و پدیده ها و رویدادهای هستی را انچنانکه هستند نبیند و نیابد و از نگاه ناقص و محدود و غبارگرفته خود بنگرد ..., و هم از این روست که خدا بارهابندگانش را از التزام به ظن و گمان برحذر داشته است و ....

اسانترین راه زیستن

اسانترین راه زندگی اسان زیستن است ...سبکبار بودن و هماهنگ شدن با همه هستی ... 

همواره امرزش خواستن برای همه و برای خود ...دوست داشتن همه کس و همه چیز  و همه جا و درعین حال از دوستی های محدود رهیدن ..مهم ان است که جوهر وجودمان از محبت و عشق سرشته شده است ما تنها کاری که باید انجام دهیم از این گوهر لطیف نگهبانی کنیم تا کثرات انرا نیالاید و به محض ورود نقطه ای تاریک از کینه و بددلی و ...انرا بیالاییم و بزداییم و البته این نخستین گام در توحید عملی و تهذیب و مراقبه است که به ان می گویند :تخلیه ...و پس از ان نوبت تحلیه و سپس تجلیه فرا می رسد و در نهایت وجود ما با ذات حق یگانه می شود   

۴ گام در سیر انفسی : 

ا.تخلیه  : خالی کردن نفس از خطورات و کثرات

۲تحلیه  :اراستن نفس به زینت فضایل و کمالات روحی  

۳.تجلیه :جلادادن و صیقل دادن ان در کوره عشق خداوند 

۴.فنا و توحید

...در خانه ..

درخانه اگر کس است  یک حرف بس است  لا یومن احدکم حتی یحب لاخیه ما یحب لنفسه 

احدی از شما مومن نیست مگر انکه دوست بدارد برای برادرش انچه را برای خودش دوست می دارد .

دل می رود ..

دل می رود زدستم صاحبدلان خدا را         دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

...ولی افسوس که سعی من و دل باطل بود

...چگونگی و چندی دستاوردهای وجودی مان  چه اندازه و چه نسبتی با کوشش هایمان دارد ؟ 

بینش درست (پندار نیک ) و کردار نیک و گفتار نیک چه نسبتی با هم دارند ؟ چگونه می توان لغزش های بینشی و نگرشی را دریافت و اصلاح کرد و همچنان جاری بود ؟ لحظه های توقف در کجا و چگونه سپری شوند ؟ چگونه خودارزیابی /ارزیابی دیگران در باره خود ...را بررسی کنیم و ایا این ارزیابی قابل اعتنا هستند ُکی ُچرا و چگونه ؟ چگونه خلوت و جلوت یا وحدت و کثرت را در هم امیزیم ؟ چگونه امیزه ای بهینه (خداپسند ُ؟دیگرپسند؟دلخواه خود ؟)از سربه گریبان خویش فروبردن و با دیگران به سربردن فراهم سازیم ؟ ایا ممکن است انگونه که علی بن ابی طالب فرمود: صحبوا الدنیا بابدان و ارواحها معلقه بالمحل الاعلی ...

سخن دل

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم            بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم  

به نظر شما چگونه می توان ادم شد . ایا شما مانند برخی معتقدید ادم شدن محال است ...ایا راهی برای ادمیت وجود دارد ..منظور من ادم شدن به معنای واقعی کلمه که در جان خود انرا بیابیم و بیرون از وهم و خیالات باشد ...ملاک ادم شدن چیست ؟رضایت کسی یا کسانی ؟رعایت حقوق دیگران ؟ در صورت تزاحم و تعارض حقوق دیگران با هم کدامیک را باید مقدم داشت و به چه دلیل ؟