salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

سلام

سلام بر اسمان بیکران که در پیوند افریدگار و افریدگان نقش افرینی می کند  

سلام بر روشنان زمینی که زمین را به اسمان پیوند می زنند و 

سلام بر انها که نسیم رهایی را به ارمغان می اورند  

سلام بر باران که نویدبخش شستشو است  

سلام بر سلامی که بوی خوش اشنایی اش ادمی را سرمست می کند

الهی

افریدگار مهربان صفات مخلوق را از ما بزدای و جان ما را  به صفات خالق بیارای 

الهی خواست گرفتن را از ما بگیر و خواست بخشش را در وجود ما بگذار  

الهی سدها و صف های صعود به سوی خود را از سر راه ما بردار  

الهی سودای سود و زیان را از سر ما بیرون کن  

الهی  بوستان جان ها را به صفای صبر عطر اگین فرما  

الهی صدای سکوت در جان ها طنین انداز فرما  

الهی ما را از رایحه دل انگیز لطف و رآفت بی چون خود بی اندازه برخورذار گردان  

الهی دامان دل ما و سامان زندگی ما باش  

الهی نفس ما را نفیس و بخت ما را بصیر و درد ما را دلیل راه خود فرما  

الهی شب هجرانت را به بامداد وصالت پایان بخش  

الهی تفرج در بهشت اسماء خود و اندیشیدن در افعال خود را نصیب ما بفرما  

الهی

الهی زندگی یعنی سیاحت در بوستان یاد تو      جان ما را در زمره گل های این بوستان قرار ده

الهی زندگی یعنی گوش سپردن به موسیقی نام تو   گوش جان ما را از ان چنان اکنده ساز که همواره مدهوش و شیدای شنیدن ان باشد و لحظه ای توان دوری از انرا نداشته باشد  

الهی ما را از خامی هجران  به پختگی وصال  و از پختگی وصال به سوختگی فنا  برسان (حاصل عمرم سه سخن بیش نیست :خام بدم پخته شدم سوختم )

الهی دیوارهای شهر خودی را به نور تجلی خود فروریز و  اذان اعلام خود خواهی را در پرتو صیحه هستی بی فروغ گردان  

الهی سازها را با سوزها همراه ساز و پرهای ما را با پرواز اشنا گردان  

االهی ائین خردورزی و مناسک شنا در اقیانوس لطف و مهر خود را به ما بیاموز  

الهی دست ما را بگیر و در بارگاه جمال و جلال خود راه ده و در مراسم عالی بندگی  مارا هم بار ده  

الهی دل های کم فروغ و بی فروغ ما را با اخگر شعله های فروزان نگاهت مشتعل گردان  

الهی خواب ما را غنودن در بستر یاد خود و بیداری ما را سرودن نام خود قرار ده

الهی

مهربانا جان ها را انچنان از یگانگی و یکرنگی و بی رنگی اکنده ساز که در اوج سکوت سکنی گزینند و بر تارک ستایش و ثنایت جز تو نبینند و ندانند و نخواهند  

ای جانان من ! ان هنگام که از سویدای جان سرود عشق ساز کنیم دیگر چه جای  سخن و اواز است که فقط تو هستی که می سازی و می سرایی  

ای سازنده دل ها و این سراینده سرودها رهایی از بیگانگی راز یگانگی و رمز صعود و سر سجود است همه ما را از ان نصیبی وافر عنایت فرما  

خدایا ما را از تخیل ماندن در دنیا رها ساز  

الهی توهم هویت را در پرتو تعقل حقیقت بی فروغ گردان  

الهی جان ها همه شیدای تواند ...فراغت شیدایی و صداقت سودائی و صرافت تنهایی و فرصت رؤیتت را از ما دریغ مدار  

الهی باران فیضت بر جان ها جاری است جان ما را پذیرای ان قرار بده  

الهی با اب رحمت و توبه ات وجودمان را شستشو ده و با عطر یاد و نام خود را معطر فرما و در بارگاه خود فانی فرما ...یا من هو هالک الا وجهه  

الهی

خدایا  دلی به پهنای دربا و روحی به ژرفای اقیانوس به همه ما عنایت فرما  

الهی همه پندارها و کردارها و گفتارهای نارسای ما را به باران امرزش خود شستشو ده  

الهی نفوس و روان های آغشته و الوده ما را درپالایشگاه  نام و یاد راستین خود زلال و شفاف فرما