ادمی در روند پویش خویش در عالم برون و جهان درون در یک دیالکتیک در یک دیالوگ و در یک گفتگوی مستمر و پردامنه حضور پیدا می کند و با انبوه داده ها و ستاده ها و کنش ها و واکنش ها و داد و ستدهای نظری و عملی اسطوره ای و ائینی و غریزی و فراغریزی در فرایند گفتگو و روند زندگی درگیر می گردد و گاه در برخی صحنه ها حضوری چشمگیر دارد و از برخی پهنه ها غایب است . وارون این پویش در انجاست که ممکن است ادمی در برخی پهنه ها و منظومه های معرفتی و علمی و دینی حضوری پررنگ دارد و از برخی عرصه ها غایب است . همانگونه که برخی از ما ادم ها ممکن است بنا به دلایل گوناگون و در پی فرایندها ی مختلف در عرصه زندگی یکدیگر حضور یابیم یا از یکدیگر غایب شویم (این حضور و این غیبت می تواند فیزیکی و ظاهری باشد یا متافیزیکی و باطنی ودرونی )(در یمنی چوبامنی پیش منی پیش منی چو بی منی در یمنی
یا : هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است . و زندگی این گونه گزارش پویش و پیوند و همگرایی یا نمایش گسست و واگرایی است و این همه دو روی یک سکه یا چند پهلوی یک چندضلعی اند.
بیندیشید و نقد کنید و بپیمایید و لحظه ای از پویش و امید و جوشش و جنبش بازنایستید