salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

زندگی

زندگی زیباست چشمی باز کن           گردشی در کوچه باغ راز کن  

هر که چشمش در تماشا نقش بست     عینک بدبینی خود را شکست  

گر تو را نور یقین  پیدا شود                 می تواند زشت هم زیبا شود  

                                                                              

                                                                                            مولانا

با مولانا

تا در طلب گوهر کانی  کانی                   تا در هوس لقمه نانی نانی  

این نکته رمز اگر بدانی   دانی                  هرچیز که در جستن آنی  آنی

با جامی

اگر از اندیشه تو گل گذرد گل باشی               ور بلبل بی قرار    بلبل باشی 

تو جزئی و حق کل است اگر روزی چند           اندیشه کل پیشه کنی   کل باشی

همراه با صائب تبریزی

عمر زاهد به سرآمد به تمنای بهشت        نشد آگه که در ترک تمناست  بهشت

سفرنامه سلوک

سفر نامه سلوک نام کتاب است از اقای سید علی طباطبائی که ترجمه رساله الولایه علامه طباطبائی است . پیش از این نیز کتاب دیگری باعنوان طریق عرفان منتشر شده است که ان نیز ترجمه رساله الولایه علامه طباطبایی است . بسیار بعید می دانم کسی این کتاب را از روی تامل بخواند و دگرگونی های عمیقی در زندگی واقعی و سلوک عقلانی و روحانی و جهان بینی  او حاصل نشود .

ایرج افشار

ایرانشناس برجسته ایرانی درگذشت . حدود ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰مقاله فراورد ۶۶ سال کار علمی اوست. یعنی به طور میانگین تقریبا هر هفته یک اثر در قالب مقاله و هر سال ۵ اثر در قالب کتاب به جامعه بشری عرضه کرد. فروتنی   تمرکز  سماحت و مناعت طبع و عزت نفس و گمنامی و کار عاشقانه و عاقلانه و نوعدوستانه و شیفتگی و شیدایی از او یک انسان نمونه ساخته بود.  

ارزو می کنیم خداوند به ما هم توفیق دهد همچون ایشان و سایر ستارگان جهان دانش و اندیشه و شهود و به ویژه پیشوایان معصوم  زندگی خود را در شاهراه عقل و درایت و تامل و تذکر و تفکر و با درونمایه عشق و شیفتگی به حق و گریز از جاه طلبی ها و هیاهوها  قرار دهیم و  چونان یک اندیشمند پاکیزه در هر کاری که هستیم و در هر جایگاه و سطح علمی که هستیم صرفنظر از جنسیت و هویت زبانی و طبقاتی و شغلی و جغرافیائی فقط به انسانیت و روح الهی و لطافت جان بیندیشیم و لختی سر درگریبان تفکر فروبریم  تا نقشه راه زندگی ما در برون و درون به روشنی ترسیم و اجرا گردد و همچون ایرج افشار و مانند او عمری سازنده و پربار و سرشار از شکوه و فروتنی و ارامش داشته باشیم و همچون عیسی مسیح که فرمود : و جعلنی مبارکا اینما کنت ..وجودمان برای عالم هستی و همه همگنان و همنوعان مایه برکت و خیر و مهر و رشد و سعادت باشد .

عید

کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید . هر روز که در ان نافرمانی خدا نشود عید است . 

الهی خواسته ها و نخواسته ها و داشته و نداشته هایمان را در پرتو روشنایی ایمان به خودت جلا بخش .  

الهی به ما توفیق مطالعه و باز خوانی نوشته های دانشمندان به ویژه انها که ترجمان قران کریم هستند و برگ های کتاب نفس را بر روی مامی گشایند عنایت فرما  

الهی هرگونه غَرَض را از جلوی دیدگان ما بردار (چون  غرض امد هنر پوشیده شد   صد حجاب از دل به سوی دیده شد ) 

الهی دارائی ما باش و دانایی ما نیز 

الهی عشق به خود را تمنای نفوسمان قرار ده  

ا

همگان

می نویسند: چهار نفر بودند به نام های همه کس هر کس یک کس هیچ کس. 

یک کار مهم وجود داشت که می بایست انجام می شد . از همه کس خواسته شد انرا انجام دهد جناب همه کس هم که مطمئن بود یک کس انرا انجام می دهد گرچه هر کس هم می توانست انرا انجام دهد اما حتی هیچ کس هم انرا انجام نداد. 

یک کس از این موضوع ناخرسند شد به خاطر این که این وظیفه همه کس بود همه کس هم پیش خودش فکر کرد که حتما هرکس هم می تواند انرا انجام دهد در صورتی که حتی هیچ کس هم نفهمید که هر کس انرا انجام نخواهد داد : سرانجام این شد که همه کس یک کس را به خاطر کاری که هرکس می توانست انجامش دهد ولی هیچ کس انجام نداد مجازات و زندانی کرد. !!

درد عشق

عشق از جنس درس نیست از جنس درد است و جگرسوز دوایی دارد !!

همت

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود       ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

گل من / سروده اقای بیژن ترقی

گل من چندین منشین غمگین شام محنت بسر آمد

سر و دست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد

ز چه بنشستی بگشا دستی آذین کن صحن و سرا را

که پس از غمها به رخ شبها آب و رنگ سحر آمد

شب مهتابی ز چه بیتابی روشن کن شمع صبوری

منشین غمگین که مه دیرین تابان و جلوه گر آمد

تو که آگاهی که چه شبهایی بایاد او بنشستیم

شب بارانی غم پنهانی رفت و نور بصر آمد

پس از آن دوری غم مهجوری شور و شادی بر پا کن

ز غم پنهان نشوی گریان چون او خندان ز در آمد

شب مهجوری ز ره دوری آوای رهگذر آمد

که سحر سر زد غم دل پر زد شادی از بام و در آمد

شب جانکاهی شر آهی زد ابر غم به کناری

به سر افرازی به دل افروزی خورشید ما به در آمد

پس از هجران غم بی پایان پیدا خاتم عشقم

به دلم نوری چه شر و شوری زان مرغ خوش خبر آمد

 

الهی

الهی می خواهم قلبم جایگاه مهر تو باشد و مغزم مرکز بینش و محور بخشش و مدار ستایش  

خدایا می خواهم درخشش ستارگان اسمان تو انچنان جانم را فراگیرد که هرگونه سیاهی و تیرگی در پرتو ان محو گردد 

الهی دفتر عقل و خردورزی و زندگی ما را با نام خود اغاز نما و با ناز خود پایان بخش  

الهی زیور زبان ما و زینت گفتگوهایمان و سیرت جستجوهایمان باش  

الهی وجود ما را یکپارچه نیاز نیاز ساز تا از هرتوهم نیاز به هرپدیده ازاد گردد و بسته موی تو باشد 

سخن ناب

 امام محمد باقر علیه السلام:هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد

نور چشم

بی جهت پیامبر نفرمود: قره عینی فی الصلوه . نور چشم من در نماز است.

.اگر نماز نبود که بیست و چهار ساعت هم نمی توانستیم زنده بمانیم.  

حقیقت نماز در هستی موجود است و خداوند که کرامت او بیکران است به ما اجازه داده است که مقیم ملکوت نماز شویم و در این شهر زیبا سکنی گزینیم . خدایا ما را از ساکنان شهر نماز قرار ده  

الهی

الهی لباس مهر بر قامت جانها بپوشان  

الهی مغز خرد در مداد گفتگوهایمان اشکار فرما  

الهی سیرتمان را چونان سیمایمان نیکو گردان  

الهی توان نیک اندیشی و زیبابینی بیش از پیش در فرد و جمع ما قرار ده 

الهی پهنای عشق ما را به اندازه همه هستی گسترش بخش  

الهی ژرفای خردما را تا عمق پرستش ذات بی همتای خود بیفزا 

الهی به همه توان امرزش و گذشت و خوشبینی و فراموشی ناخرسندی هایی که از همدیگر داریم عنایت فرما  

الهی برف های ناخرسندی را در پرتو خورشید خرسندی ذوب گردان 

الهی

گویند هرجا که روی اسمان همین رنگ است  الهی چنان کن زمین ما نیز بی مرز و بیرنگ و بی سنگ گردد تا بی دغدغه رنگ و نیرنگ و درنگ و بی سفسطه زنگ و بانگ و نام و ننگ سبکبال و سبکبار همدوش و همسو و بی سو و بی روی و بی ریا با جانی سرشار از عشق و شور و زندگی و سازندگی و بارندگی سامانی از جنس آسمان ستاره باران تو به سرزمین تفتیده و تشنه زمانه و زمینمان فراخوانیم  

الهی کهکشان گفتگو را به سپهر جستجوی مان بیفزا  

الهی ارمغان راهمان باش در پرواز واژه ها در رنگین کمان استنباط و تفکر  

الهی پاسدار حریم فهم و پاسبان حرم دلها باش  

درخت دوستی

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار ارد  

درختی دشمنی برکن که رنج بی شمار ارد  

الهی ما را به نقطه ای برسان که همه همدیگر را دوست باشیم  

الهی چنان کن که از برج عاج به زیر اییم و داشتنی ها را دوست داشته باشیم حتی انکه در پندار ما دشمن  است    

پیامبر و علی نفس دشمنشان را از ان حیث که افریده خداست دوست داشتند  

نفس انها یکپارچه مهر بود و رحمت و اگر اشدا ء علی الکفار بودند از جهت کفرشان بود و ثانیا رحماء بینهم بودند ...

روز درختکاری

الهی درخت هستی را بر نیستی ما در نیستان نفس بنما  

الهی به افریده هایت راه باغ هستی که باغبانش تو هستی را نشان ده تا درختانشان را انجا غرس کنند و به تعبیر مولانا  در زمین دیگران خانه نسازند  

الهی ائین ازادگی از بندگی هوی که ثمره اش جز خشونت و طغیان در برابر جهان و طبیعت زیبای تو  نیست  را به ما بیاموز  

الهی ما را از شاگردان مدرسه اسماء خود قرار ده تا کیش هماغوشی با هستی را بیاموزیم و از جزئی نگری رها شویم و در دامان طبیعت ُسازندگی محیط زیست را به جای ویرانی اش تجربه کنیم  

الهی  باغبانی درخت وجود ما را که خود افریدگار انی خود برعهده گیر و علف های هرز انرا خودت هرس فرما و تشنگی اش در کویر هبوط را با اب معرفت و عبودیت خود فرونشان

الهی پوشش شوق بر قامت بی فروغ  ما بپوشان  

الهی ما تو را دانیم پس اگر تو را داشتیم  دیگر چه کم داشتیم  جان و جهان ما را برازنده خویش بنما   

الهی گوش ما را شنوای پیغام  دل نشین ملکوت جان و آواز طرب انگیز جبروت جهان قرارده 

الهی ان رقصی را روزیم فرما که عارف درباره ان سراید: رقصی چنان میانه میدانم ارزوست  

الهی ما را از چشمه ارزوهای رهایی بخش سیراب نما  

الهی خواسته ها و داشته ها و دانسته ها و نهان ها و پیداهایمان را ژرفا بخش  

الهی نخواستن و نداشتن و ندانستن و ننمودن و نبودن را غایت ارزوهایمان قرار ده  

الهی غنچه های نهال هستی را به درختی تناور و ثمربخش پیوند زن 

الهی درختان کهنسال هستی را به عنایت خویش از شکوفه های بهاری سرشار ساز  

الهی نیروی چشایی ما را تا ان اندازه قوت بخش که  طعم زندگی را در مرغزار بردباری و خرسندی بچشیم  

الهی وجد و سرور را لحظه ای از هیچیک از افریده هایت دریغ نفرما  

الهی مجد وجد را حلقه وصل خود فرما و ما را سرگشته کویت نما

پرگار۲

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی        عشق داند که در این دایره سرگردانند

پرگار

دل چو پرگار به هر سو دَوَرانی می کرد    وندرآن دایره سرگشته پابرجا بود  

مطرب از درد محبت عملی می پرداخت   که حکیمان  جهان  رامژه خون پالا بود  

می شکفتم زطرب زانکه چو گل برلب جوی  برسرم سایه آن سرو سهی بالا بود  

پیرگلرنگ من اندر حق ازرق پوشان    رخصت خبث نداد ارنه حکایت ها بود  

قلب اندوده ی حافظ بر او خرج نشد        کاین معامله به همه عیب نهان بینا بود

ارمغان پیام

بسم الله الرحمن الرحیم

االرحمن علم القران خلق الانسان علمه البیان

ای نام تو بهترین سراغاز         بی نام تو نامه کی کنم باز

هنگامی که اگاهی یافتم دوستان دانشجو در کار برگزاری همایش هستند شعله شوق در جانم زبانه کشید و بران شدم  با کلماتی هرچند نارسا در گفتگوی سرشار از شور و شعور دوستان مشارکت جویم .

همزمانی برگزاری این نشست با زادروز عقل کل و هادی سبل عزیزترین موجود عالم وجود  را به فال نیک می گیرم و با درودی برخاسته از ژرفای جان به  پیشگاه  پیام اور مهربانی و روشنایی  انچه در پی خواهد امد به سان بال ملخی به محضر نبی اعظم و و اوصیاء ایشان و از ان راه به حضور شما و همه شیفتگان دانش و اندیشه و شهود پیشکش می نمایم.

برهمه دوستان روشن است که که نخستین آفریده ی آ فریدگار که خود عقل فعال است  عقل می باشد و ان نیز همان نور نبی است و نبوت از جنس آگاهی است . انکه خود را شهر دانش خواند و علی بن ابی طالب را درِ ان ، از یک حقیقت بزرگ و راز عظیم پرده برداشت : کنت نبیا و کان ادم بین الماء و الطین . من نبی بودم در حالی که آدم بین اب و گل بود. و با این بیان بر شرافت اگاهی و مکانت دانش گواهی داد .براین بنیان  به روشنی درمی یابیم که افرینش انسان محفوف به اسم علیم خداوند بوده است . در کارخانه هستی سرشت ادمیزاد از عقل سرشته شد و در احسن تقویم بر پهنه  عقل مستفاد که نفس نبی و نور نبی است جاری گشت  و پس از تعلیم اسماء ،فرشتگان خداوند نیز به  واسطه ادم در نخستین کلاس درس عالم امکان از اسماء خدا اگاهی یافتند. زان پس نوبت به هبوط ادمی به اسفل سافلین رسید . انسان ماموریت یافت تا به مدد عقل  ،ان گنج پنهان در کان وجود خویش را با کوشش و پشتکار شناسایی کند و میوه این شناخت و اگاهی را که همان ازادسازی ان گنج از ناخالصی  ها و بندگی حق است بیازماید و بچشد و با عشقی برخاسته از اگاهی  و خردورزی تناول کند . و با اطاعت اگاهانه از عقل فعال و عقل مستفاد  ابراه سیر  و شاهراه صعود به سوی جاودانگی را از غبارهای گمان و وهم که بی گمان رهاورد درگذشتن غرایز از مرزهای ان است لایروبی نماید و با زلال حق و عقل مشتاقانه با نیروی دانش و  در پرتو روشنایی باوری که  فراورده ی گذر از فطرت اول به فطرت ثانی  است راه دراز انسانیت را پویا و پرشتاب و بی امان  بپیماید و پیش از انکه دست سپاهیان نابخردانگی  و تردید  به دامان او رسد مراتب و مراحل عوالم  ملک و ملکوت و جبروت را درنوردد  و با ورود به عالم تجرید و توحید برای همیشه از یورش فرگشت های دون شآن انسان رهایی یابد  و   در دژ پایدار کلمه لا اله الا الله  ارام گیرد تا از عذاب الهی ایمن گردد (و هم من فزع یومئذ آمنون).

پنجمین پیشوای بشر از راز پیوند خِرَد و بندگی پرده برداری می فرماید: خداوند به چیزی برتر از عقل پرستش نشده است . فرزندش راستگوترین شخص عالم وجود  صادق ال محمد این سخن را بیشتر باز می کند و  در تعریف عقل می فرماید : العقل ماعبد به الرحمن و اکتسب به الجنان  و برای انکه تردیدها را از اذهان ناپخته ما بردارد و شوق به تفکر را در ما برانگیزاند بیشتر پرده از حقیقت بالا می زند و فرماید : لختی اندیشیدن و خردورزی از هفتاد  سال  عبادت (مناسک عاری از تفکر) برتر است . پس با این توضیح جای شگفتی نیست که فرشتگان خدا بالهای خود را زیرپای کسانی  که برای اموختن از خانه بیرون می ایند پهن می کنند.

دوستان ! در جایگاه یک همراه کوچک و رفیق طریق ،صمیمانه خود و شما را به تامل و ژرف اندیشی و گذر از عادت های ذهنی و ضمنی  و سیر در مرغزار تفکر فرامی خوانم و هشدار می دهم که برای توفیق روزافزون در این امر خطیر تنها و تنها نیازمند همتی والا هستید و خاستگاه ِاین عزمِ پولادین چیزی نیست جز قلب سلیم و جانی اکنده از صدق و صفا و مهر و وفا که با نیروی علم و ایمان در برابر یورش بی امان سپاهیان  بی وفایی و پیمان شکنی  نا همدلی و ناهمسویی  و  تعصب و خود محوری و  تکاثر و تفاخرهای بیهوده و تهی از معنا و مبنا و گسترش برهوت بدبینی و بدگمانی و تنگ نظری جاه طلبی بایستد و اندورن خویش  را که حرم امن الهی است از دستبرد وهم و گمان صیانت نماید  . و این همه تنها در پرتو یادخدا و فکر کثیر که فراورده ی آن ، ارامش و اطمینان روح است میسور و میسر خواهد بود.

واپسین سفارش من به همه دوستان این است که لحظه ی ناب همنشینی با درس و کتاب و کلاس و  به ویژه تتلمذ در محضر آموزگارانی  که متاع سالیان دراز تجربه نظری و عملی خویش را سخاوتمندانه  در اختیار شما می نهند  قدر بدانید و هیچ فرصتی و هیچ نشانه ای را برای بهره گیری از رنگین کمان استنباط و نفکر به هیچ بهانه ای فرو نگذارید مطمئن باشید که همچون برق و باد این روزها سپری خواهد شد و خوشا به حال کسانی که با تمام وجود مشتاقانه توشه تفکر و تامل برگیرند و از این رهگذر عاشق تفکر شوند و عشق راستین حق را در جان خود تجربه کنند و لختی هرچندکوتاه از میدان ناخرسندی ها و لغو و لهوها و از دغدغه نام و نان و جغرافیا و تاریخ و رنگ و نژاد و ملیت و جنسیت و مسلک و همه تعلق های هویتی  بیرون ایند و در سایه سار زندگی ، حقیقت  توحید را زمزمه  و مزمزه کنند .  اری ! قطره دریاست اگر با دریاست  ورنه قطره همان قطره و دریا دریاست

راستی یک پرسش : اگر یک کودک 5 ساله از شما بپرسد چرا ما زندگی می کنیم  برای او چه پاسخی دارید ؟

شما را به دادار مهربان می سپارم و با این مصرع  که مؤمنان را زانبیا آزادی است سخنم را به پایان می برم  و ارزو  می کنم ازادی راستین را در پرتو خردورزی به دست اوریم  چرا که آزادی ،وصفِ خِرَد است.

 انه ولی الهدایه و اللتوفیق

24 ربیع المولود د1432 ساعت 8 و 34  دقیقه بامداد به وقت تهران

همکلاسی  کوچک شما   هیچ

فتح عشق

در معرکه دو کون فتح از عشق است       هرچند سپاه او شهیدند همه

سخن ناب

 امام محمدباقر علیه السلام:دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است  

 

 امام حسین علیه السلام:کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. 

 

 رسول خدا صلی الله علیه و آله:خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بیخبر نمی پذیرد 

 

  امام علی علیه السلام:برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد 

 

 

 

برگرفته از سایت مکتب وحی ؛

مرغ عشق

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز       کان سوخته را جان شد و آواز نیامد  

این مدعیان در طلبش بی خبرانند       انرا که خبر شد خبری باز نیامد  

 

 

 

.

اسایش

اسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است         با دوستان مروت با دشمنان مدارا

مراقبه ۱

الهی به ما توفیق ده مراقب باشیم در گیرودار پندارها و گفتارها و کردارها و رابطه ها و...حقیقت وجود آسیب نبیند و دل کسی نشکند و ابروی هیچ انسانی نریزد و حق هیچ ذی وجودی اعم از گیاه و حیوان و انسان و جماد ضایع نگردد  

الهی به ما توفیق ده مراقب باشیم عزم و قصد ما در همه امور و شئون ذره ای به شرک و دوبینی آلوده نگردد