salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

جهانشمولی خرد

خردورزی شآن ادمی است و هنگامی که انسان در این جایگاه می ایستد یعنی به راستی می اندیشد خود را از هرگونه انگیزه و آز آزاد ساخته است و از همین رو است که شکافنده دانش ها پنجمین پیشوای بشر فرمود: خداوند به چیزی برتر از عقل (خرد )پرستش نشده است ..و خردورزی است که ادمی را شیدای معرفت می کند و با باشناخت شاکله درونی و راستین و ماندگار ادمی رشد می کند و می بالد و از خاک بیرون می زند به سوی خورشید حقیقت در حال پیشروی است و پیش درامد این جنبش و شیدایی برداشتن دیوار بین خودی ادمی و روشنایی راستین است و برداشتن این دیوار در جریان خودشناسی و خودباشی و اشکار ساختن گنج پنهان در ژرفای جان رخ می نماید و چهره دلربای خردناب از زیر خروارها خس و خاشاک و پیرایه  های روزمره ذهنی و عینی اشکار می گردد ....و دقیقا در چنین لحظه ای است که مولوی می سراید : تابش جان یافت دلم  واشد و بشکافت دلم دشمن این ژنده شدم ....و باز  به بیان مولانا : ان رنج شما گنج شما باد   افسوس که بر گنج شما   پرده شمایید

ویژگی های انسان رها

۱.انسان رها از هرگونه داوری می پرهیزد و می گریزد چون پیش داوری رهایی را دربند می کند  

۲. انسان رها می کوشد هر کس و هررخداد و هر کنش و واکنش را درک کند و در عین حال همواره به محدودیت دانش و ادراک خود واقف است  

۳. انسان رها بی مرز است و مرزهای بت های ذهنی و عینی را پیوسته می شکند حتی مرز بت شکنی را . 

۴. انسان رها در عین حال که از خودشیفتگی مثبت و اعتماد به نفس برخوردار است از هر گونه خودبینی و خود پسندی می گریزد  

۵. خود دوستی او عین نوعدوستی او است.  

۶. انسان رها یک نقاد تمام عیار است و در عین حال نقد او دوستی را ژرف تر می کند و مرزهای دوستی را گسترش می دهد . او هرچه را نقد می کند در گام نخست صمیمانه انرا از آن خود کرده است.  

...و شما نیز می توانید به این نمایه بیفزایید . بیندیشید و بنویسید و....

بندگان خدا

هم اکنون خداوند در زمین دست کم ۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰بنده دارد و بی شمار افریده های دیگر ........

رهایی

از هستی خویشتن رها باید شد
از دیو خودی خود جدا باید شد

آن کس که به شیطان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شد

پرواز

تقدیم به انها که پرواز را اموخته اند یا تجربه کرده اند ...پرواز در بیکران رهایی ُدرس است یا درد است یا درمان ؟  یکی درد و یکی درمان پسندد    یکی وصل و یکی هجران پسندد   من از درمان و درد و وصل و هجران  پسندم انچه را جانان پسندد  ...الهی وجود ما را ظرف سجود خود و نفوس ما را نقش نقوش خود قرار ده ..الهی راز پرواز را در جان انها که پرواز را اموختند نهادی ...ما را هم از ان راز بهره ای عنایت فرما    هرچند که انرا که خبر شد خبری باز نیامد . و این مدعیان در خبرش بی خبرانند...الهی جان ما را از گل و لای جهل و جمود به لطف زلال علم و شهود بپیرای

اراده معطوف به ادراک

ادراک یک رابطه بینا ذهنی  و دوسویه و بل چند سویه است . درجه و  چند وچون ادراک در روابط گوناگون بین افراد اعم از رابطه های ضروری و انتخابی بر نحوه و  کیفیت زندگی جمعی یک ملت تاثیر فراوان دارد. در جوامع جهان سومی که به طور اصولی دچار گسست های تاریخی هستند پدیده ای مزمن زیربنای گرفتاری ها  و گره ها و کشمکش های درونی است . برخی فیلسوفان از این پدیده با عنوان :چند عصری یاد می کنند. توضیح انکه  مردمان ما به طور نسبی و به تناوب در تجربه های زندگی خود در وطن های شغلی و ذهنی و زبانی و تخصصی  ویژه خودشان مآوا می گزیینند و از همان پایگاه هم میهنان خود را و همه وجوه زیست و زبان و عین و ذهن انها را تفسیر می کنند و به جای رهایی از تارعنکبوتی این ماوای شخصی یا گروهی بیش از پیش بر ان می تنند و به تدریج مرزهای بین خود و دیگران را در تجربه روابط بیناذهنی پررنگ می کنند و گاه تا انجا پیش می روندکه هرگونه ابراز وجود ضاجبان دنیاهای متفاوت را با انگاره دیگرباشی و ذگراندیشی توصیف می کنند و در مصاف عقیدتی و عملی با ان برمی ایند و دچار در هم ریختگی استراتژیکی و تاکتیکی می گردند و افزایش سردرگمی ها روز به روز بر دامنه ناهمدرکی ها و نا هماهنگی ها می افزاید و مجموعه را در سراشیب از هم پاشیدگی سوق می دهد. بیایید همدیگر را همانگونه که هستند ببینیم و بپذیریم و دوست داشته باشیم و ذهن و ضمیر خود را از عادت روزانه مبنی بر تعیین تکلیف برای همدیگر رها سازیم و رنگین کمان استنباط و تفکر را ارج نهیم و  متن زندگی مان را از تجربه زیبای همزیستی برخوردار سازیم و اموزگار و نواموز همدیگر باشیم نه فرمانرا و فرمانبر همدیگر .

انگیزه و جایگاه رسانه ها ی دنیای امروز

رسانه ها در دنیای امروز به شدت بر افکار عمومی تاثیرگذر هستند . از انجا که اغلب امپراطوری های رسانه ای برای بقا و گسترش نفوذ خود در هماوردی نفس گیر جنگ اطلاعاتی و ارتباطاتی نیازمند منابع مالی هستند ناگزیر  منویات زورمداران و جاه طلبان اقتصادی و بالمال صاحبان ثروت و قدرت  را بازتاب می دهند . هم از این رو است که تقریبا همه ملت ها بدون استثناء همواره تحت تاثیر نتایج عرضه و تقاضا در باز ار بازتوزیع ثروت و قدرت و نبردها و کینه ورزی های گریزناپذیر ان هستند .به همین دلیل بر خلاف اراده نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و صلح طلبان و ازادی خواهان دنیا  صدای انها که برای تداوم زیاده خواهی های مادی خود بر طبل تقابل می کوبند و از طریق رسانه ها   علایق سنتی عرف ائین و کیش و نیز گوناگونی های رنگارنگ نژادی و فرهنگی و دینی را دستمایه تعمیق شکاف و دشمنی و هویت سازی های تنش زا و ارمان گرایی های بیهوده می سازند تا از رهگذر بهره برداری ابزاری از همه داشته ها و مقدسات و افتخارات و پیشینه  ملل اعم از آئینی و ملی و تاریخی و  بازار خود را روق بخشند و چند روزی بیشتر سوار  بر امواج این دشمن سازی ها ودیگرهراسی ها به زراندوزی و شادخواری بی مرز خود-البته در لفافه ارزش های انسانی و ادعاهای پوچ  صلح جویانه و بشردوستانه-  استمرار بخشند .  و این یک روند فراگیر در همه جهان ها است که در جهان سوم وجه برهنه تر و خانمان براندازتر و اندیشه سوز و خردستیزانه  دارد و همه سرمایه اجتماعی یک ملت را به اسانی به غارت می برد و هیچ ابایی از ویرانسازی همه بنیادها و بناهای فرهنگی و ائینی و روح جمعی ملت ندارد.

توکل

توکل چیست پی کردن زبان را     ز خود به خواستن خلق جهان را

هر قدر ای دل که توانی بکوش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند هر قدر ای دل که توانی بکوش
 

انسان موجودی است که کوشش می کند ...به اندازه توان ذهنی و عینی خودش ...وان سعیه سوف یری   و کوشش دیده خواهد شد. یعنی انچه در عالم بیرون رخ می دهد فراورده کارخانه ای است که که اراده انسان تنها یکی از عناصر و مواد تشکیل دهنده یک رخداد در بیرون است ..و از این رو این تحلیل ناقص است که بگوییم مثلا :من این همه تلاش کردم و بی نتیجه بود. بلکه کوچکترین کوشش و ذره ای عزم و نیت و اندیشه و کوشش ذهنی و عینی در پویش ادمی ثبت می شود و اثر می کند ولی انسان مسئول کوشش خود است و در کل هستی انسان هیچ کاره است . همه کاره عالم ذات مطلق حق است و انسان فقط براساس دریافت فکری و وبینش خود مسئول حرکت است و کوشش و پرهیز از بی عزمی و بی هودگی . جهان را خدا اداره می کند و انسان جانشین خدا در زمین در مواردی است که خدا به ادمی واگذار کرده است و در عین حال مقتضای این جانشینی ان است که اراده خود را در طول اراده و علم و قدرت مطلق خدا و ذیل ان قرار دهد و اراده گذرا ناقص و محدود برخاسته از بینش نسبی در حال تکامل و تصحیح خود را ملاک و ومعیار  مطلق امور نسازد و توجه کند که او یک موجود ازاد/مسئول کوشش در حد توان است و نه مسئول کل رخداد هایی که در هستی رخ می دهند .

درویشی و خرسندی

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است   خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی 

 

ساختار بینوایی را چگونه تحلیل می کنید ؟   بینوایی /تهیدستی چیست ؟ ایا یک نگاه به زندگی است ؟  ایا برخاسته از تلاقی دو بردار بدبینی ذهنی و بدبختی عینی است ؟ جایگاه عین  و ذهن در این فرایند بینوایی کجاست ؟  ایا بینوایان محکوم به بینوایی هستند ؟ صرفنظر از قصورها و تقصیرهای فردی /جمعی  خرد/کلان   یا سیستمیک /تاریخی  کدام  کنش ها  واکنش ها   برهم کنش ها   یا چه نوع بینش ها و منش ها یا روش هایی  ُدوگانه های   بینوایی/نوا    فقر/غنا  فرودست/فرادست   بیمار/تندرست    توانا/ناتوان  را در میکروفیزیک زندگی  می افرینند  می اغازند  گسترش می دهند  و در نتیجه بر اندوه و رنج روانی برخاسته از  گسترش برهوت دوگانگی ها  می افزایند  ؟ ایا ژرفا بخشیدن به نگرش هستی مدار  و  گذر از توهمات دهگانه :

توهم نیاز  توهم شکست  توهم جدائی توهم کمبود توهم الزامات  

توهم داوری  توهم محکومیت   توهم برتری     توهم نادانی 

 می تواند مستقل از اوضاع و احوال بیرونی تاریخ و جغرافیا    شادی سرزندگی و تمرکز و توجه و سلامتی و شادابی پایدار جان را به ادمیان  در هر سن و جنس و قوم و طبقه و شغل را  ارزانی دارد ؟ 

صنم

آنکه در خانه اش صنم دارد       چون نیاید برون چه غم دارد  

 

انسان مالک چیست ؟  انسان فقط مالک دعا است ُلا یملک الاالدعا . یعنی خواستن  . و بقیه انچه ماداریم از او است و ما صاحب یعنی همراه اعتباری ان انها هستیم. یعنی اگر دعا  را در اندرون دل تقویت کنیم  بی نیاز خواهیم شد و الا تهیدست خواهیم بود.  

راز تنهایی

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ؟

سرانجام

روز اول رفت دینم بر سر زلفین تو      تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز  

زاد روز پیشوای بشر  و  مسیر سیر عقلانی و علمی انسان  به سوی خود =خدا    امام علی النقی فرخنده باد

دیدگاه یک خواننده با ذوق و اگاه درباره کتاب وصل با خدا

سلام
همینطوره که میگید.
به نظر من هم اگه انسان وجود نداشته باشه ، خدائی هم وجود نداره ! منظورم اینه که اگه انسان نبود خدا هم شناخته نمی شد. هرچند نیل دونالد والش در کتابهاش مخصوصا کتاب اخرش که وصل با خدا هست و شما هم اسمشو آوردین همینو سعی داره به ما یاداوری کنه و به قول مترجم کتاب وصل با خدا از نظر نیل دونالد والش دو کلمه خدا و خود میتونند جایگزین هم بشوند یعنی ... خدا = خود ما . که متاسفانه ما ایرانی ها دچار تناقض جدی در این موردیم . هم در طول تاریخ خیلی جلوتر از فیلسوفان مغرب زمین این مطلبو با مفاهیم وحدت در عین کثرت ثابت کردیم و ندای انا الحق منصور حلاجها را قرنها پیش سر دادیم و بالعکس اونو کفر هم دونستیم و حلاجهای زیادی رو هم به دار کشیدیم !
در کل کتاب وصل با خدای نیل دونالد والش رو خیلی بیشتر از کتابهای دیگرش دوست دارم . کمی رو راست تر و به طرز تلخی صریح تره و اون هم به دلیل صادقانه تر بودنش و این فرض که شما با کتابهای قبلی آمادگی این کتاب رو پیدا کردین. او در این کتاب به طرز بی رحمانه ای شما رو از قفس و چهارچوب ذهنی که از کودکی به اون عادت کرده بودین و بخشی از شما شده بود بیرون میکنه و تلخی بیشتر اون اینه که بدون این قفس دوست داشتنی تون  تبدیل به یه آدم معلق بین باورهای کودکی و اجدادتون و حقیقت آزار دهنده پیش روتون میشین. و به همین دلیله که خیلی از ما سریع به قفس هامون برمی گردیم  و میگیم این کفره و زندگی بدون قفس ناممکنه . به همه پیشنهاد می کنم بخوننش. کتابهای قبلی ایشون مثل گفتگو با خدا مثال این میمونه که به شما بگن تو توانائی پرواز با هواپیمای جت رو داری و خلبان ماهری بودی و الان فراموشی گرفتی و شما خوشت میاد که ازتون تعریف میکنند . اما در کتاب وصل با خدا مثال اینه که بعد از همه اون حرفهای قشنگ و دستورالعملها در خصوص توانائی شما در پرواز بگن الان شما داخل هواپیما هستی و در حال پرواز و شما دچار وحشت میشین و اینو غیر ممکن می دونید . مثل دوستانتون که کفر میدونند.