سهبا
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو ببینی زخویشتن برهانی برآ تش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود از بتان ان بطلب ارحسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو ببینی زخویشتن برهانی
برآ تش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
از بتان ان بطلب ارحسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود