salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

؟؟؟؟۲

الهی سنت های ما را با صنعت های ما در هم امیز  

الهی جان ما را تا انجاپرواز ده که از اندیشه فرادستی و فرودستی فارغ شویم  

الهی خانه ای به ما عطا کن که به جای  در و دیوار  و پنجره و طاقچه و پلکان  

 باغ و بوستان و گل و ریحان انرا در برگرفته باشد  

الهی شفافیتی رازگونه و رازی شفاف و سامانی نابسامان بهره ما بگردان  

الهی چنان کن که انقدر زندگی را چدی نگیریم که چهره اش عبوس گردد و ازادی مان سلب شود   و انقدر سست و بیهوده نینگاریم که رکود و بی مسئولیتی در جانمان لانه کند  

الهی به زاهدان ما عشق و به عاشقان ما پارسایی و به پارسایانمان تساهل عنایت فرما  

الهی چاره بیچارگان و بخت بی بخت ها و داد بیدادها و خیر بی خیرها باش  

الهی ننگ نام و نام ننگ ما را به رنگ مهر خود فروشوی  

ما را از ما بگیر تا خودت جایگزین ان گردی  

الهی مرهم دل های شکسته و جان های خسته باش

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ق.ظ

ممنون
چه جوری خدا رو بشناسم؟درکش کنم؟
چرا باید وقتی میخویام با خدا حرف بزنیم اونجور نماز بخونیم؟
به اون حالت خاص خم و راست شیم؟شاید من بخوام جور دیگه ای با خدا حرف بزنم....
من زیاد نماز نمیخونم.
ولی هر روز با خدا حرف میزنم....عاشقانه باهاش حرف میزنم...وقتی بوی بارون میاد دلم پر میکشه...وقتی نسیم به صورتم میخوره....وقتی صدای خوردن برگای درختا به هم ئیگه رو میشنوم...و......اما نماز رو راهی برای ابراز احساسم به خدانمیدنم..
خدا اینقدر بزرگ هست که بشه هر جا و هرجوری باهاش حرف زد...زبون خدا که فقط عربی نیست!!!!!
من همیشه وقتی میخوام باهاش حرف بزنم میشینم یه جای خلوت...اول به آسمون نگاه میکنم...نمیدونم چرا ...؟غیر ارادیه!
بعد براش سجده میکنم و تا جایی که میتونم دلمو براش خالی میکنم.....از اشک ریختن برای خدا لذت میبرم.از التماس کردن به درگاهش!
اما میگم نماز زیاد نمیخونم...
چون بدم میاد بخوام با خدا با زبون عربی حرف بزنم..من فارسی زبانم!

همه انچه گفتید نشانه ان است که شما خدا را شناخته اید و اورا لمس کرده اید با تمام وجود خود ..اتفاقا خدا همه جا و در همه لحظه ها با ماست اصلا اوست که عشق را در ما می افریند اوست که باران و این احساس های لطیف را می افریند ولی حیف که ما ادم ها این معاشقه با خدا را در بزرگسالی از دست می دهیم و گرفتار ظاهرسازی ها می شویم و انوقت یک نماز خشک و بی روح و رسمی که هیچ ژرفایی ندارد می خوانیم برای رفع یک تکلیف دینی ...اری خدا یعنی همه چیز و غیر اوهیج ...اشک ریختن برای خدا اوج طراوت یک انسان عارف است ...به قول یک عارف : زاهد داغ بر پیشانی دارد و عارف داغ بر دل ...از خدا بخواهید این حالت گریه برای خدا را تا اخر عمر برایتان حفظ کنید هیچ چیز در دنیا و بلکه تمام دنیا ارزش این اشک ریختن برای خدا را ندارد..انکس هم که نماز می خواند اصلش و باطنش همین ارتباط با خداست ..نمازهای اقای بهجت را نمی دانم دیده اید یانه ...سراسر اشک و آه انهم اشک های سوزناک ...اری و قتی دل انسان در محضر حضرت دوست می شکند ...حدیث بندگی و دلبردگی را بخوانید یک کتاب است در باره دیالوگ انسان با خدا ...هرچندحس می کنم شما نیاز به خواندن ان ندارید چون خودتان دلبرده حق هستید ...برقرار باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد