salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

دیدگاه یک خواننده محترم



اگر دعایتان به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید
اول : آن که مایوس نشوى از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس درصدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآى .
دوم : ترک دعا نکن .
سوم : راضى باش به تقدیر الهى تا همان رضاى تو باعث اجابت دعایت بشود.
امام حسن علیه السلام مى فرماید: من ضامنم از براى کسى که در قلب او چیزى خطور نکند بجز رضا و خشنودى به قضاى خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.
دعا کردن سه حالت دارد که به هر حالتى که باشد براى انسان اجر معنوى دارد
حالت اول : آن که صلاح بنده در آن هست و به او مى رسد و مشروط به دعا نیست و در این صورت ثمره دعا تقرب بنده است به خدا.
حالت دوم : آن که صلاح بنده در آن هست و رسیدن به آن مشروط است به دعا کردن و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى رسیدن به مطلوب و دیگر تقرب به خدا.
حالت سوم : آن که صلاح بنده در آن نیست و به آن نمى رسد چه دعا بکند چه نکند و در این صورت ثمره دعا دو چیز است یکى تقرب به خدا، دوم عوض آن که در دنیا از او منع شده در آخرت به اضعاف آن به او عطا مى شود.(نظر خواننده گرامی که خواسته بودند در وبلاگ درج گردد . ضمن سپاس از ایشان که ما را یاری می فرمایند .)

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ق.ظ

حرفهایی که باید زد

تا حال حرف زدن زبان را می شنیدم، حرف زدن قلم را می خواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش های دل را، حرف زدن بی تابی های دردناک روح را، حرف زدن نبض را در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه ها می کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می فهمیدم ... ببین که چند زبان می دانم!

من می دانم که چه حرف هایی را با چه زبانی باید زد، من می دانم که هریک از این زبانها برای گفتن چه حرف هایی است.
حرف هایی است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان، و حرف هایی که باید زد اما نه به کسی، حرف های بی مخاطب، و حرف هایی که باید به کسی زد اما نباید بشنود. اشتباه نکنید، این غیر از حرف هایی است که از کسی می زنیم و نمی خواهیم که بشنود، نه، این که چیزی نیست. از اینگونه بسیار است و بسیار کم بها و همه از آن گونه دارند؛ سخن از حرف هایی است به کسی، به مخاطبی، حرف هایی که جز با او نمی توان گفت، جز با او نباید گفت، اما او نباید بداند، نباید بشنود، حرف های عالی و زیبا و خوب این ها است، حرف هایی که مخاطب نیز نا محرم است!
این چگونه حرف هایی است؟
این چگونه مخاطبی است؟
« دکتر علی شریعتی »
( با مخاطبهای آشنا )

درود و بدرو بر استاد گرامی

بسی سپاسگذارم از همیاری گرم و صادقانه تان . شاد و برفراز باشید

سهبا یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

روح حاکم بر دعاهایتان را بسیار دوست دارم . آمدم که نیایشی دیگر را بخوانم ولی ... خواندن رازونیاز قبلی هم دوباره سرشارم میکند !

نگاه نیایش دوست شما و روح لطیف شما پژواک دعاهایتان است . سپاسگذارم که بی ریا و صادقانه سخن دلتان را باز می گویید . همچنان بیش از پیش یکرنگ و صادق باشید و روح ما هم از صدق و صفایی که در کلامتان موج می زند بهره ای برگیرد ...

[ بدون نام ] یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ

سلام بر استاد گرامی
تو تهران الان داره باران میاد . خیلی لذت بخشه .برای همین قطعه زیر را براتون گذاشتم

ریزش یک ریز یاران ، تند و بی پروا ، سرد و لذت بخش،

گویی از چیزی میگریزد ، می هراسد.شاید از ابرهای

دلگیر و غمگین ، شاید از سستی بام نیلی رنگ ،

گویی از درد سخن می راند .

به صدای باران گوش کن نغمه ها دارد با خود .

فریاد ها می کشد از درد ،از غم .

گاهی لبخند . نغمه ای دارد به آواز بلند پر احساس خوشایند بهار ،

سرودی به بلندای شبدر ها که ای همه زیبایی ، همه شور و شوق

و طراوت همه تقدیم به چشمانت .بغضی دارد به سنگینی

سینه ی سوخته ی کویر . اشکی به روشنی شبنم صبحگاه .

الهه باران خبری دارد با بال زدن هایش در آسمانی که

نمناک شده از اشک هایش .

خبری شاید مسرت بخش ، شاید خبر از طوفان دارد

آرامش قبل از طوفان را نهیب می زند .بهتر گوش کن ،

خبری از بهار دارد با خود ، خبر از دیداری نو ، لحظه ی دیدار .

نمی دانم هر چه هست باشد من باران را دوست دارم .

صدای باران ، صدای ملکوتی و مهربان باران در شبی بهاری

خواب زمستانی درختان باغ را می کشد .

گوش کن صدایش غمگین است شاید می نالد از دوری ، از

بی کسی ؛ از بی خبری ، شاید دور افتاده از محبوب .

می دانم باران فاصله ها را خواهد شکست .

با دلی روشنتر و عاشق گوش کن باران ترانه خوان شده ،

می خندد به آواز بلند که اهالی زمین تمام لحظه هاتان شاد ،

همه احساستان لطیف،ململی از طراوت بار سفرهاتان.

شاید خبر از عطر اقاقی ها داردکوله بارتان پرز گل های

باران خورده ی اطلسی.نگاه کن باران پر ز احساس کرده

گل های باغچه را از این همه زیبایی لذت ببر .

باران را ببین چه زیبا شاخه های شب بو را به هم دسته کرده .

می دانم که باران را دوست دارم .

زیر باران مست و سرخوش ، بی هیاهوی ارغوانی رنگ لبخند بزن .

پر ز شور و حس نمناکی باش . پر ز احساس باریدن .

همچون قاصدک های سبک بال رقصان شو در باد .

یادت باشد زیر باران از برگ گل سرخ یادی کن.


بهاری باشید



خرسندم که با باران واژه های بهاری ما را می نوازید . دلتان شاد و باران نفس هایتان ریزان باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد