سلام
همینطوره که میگید.
به نظر من هم اگه انسان وجود نداشته باشه ، خدائی هم وجود نداره ! منظورم اینه که اگه انسان نبود خدا هم شناخته نمی شد. هرچند نیل دونالد والش در کتابهاش مخصوصا کتاب اخرش که وصل با خدا هست و شما هم اسمشو آوردین همینو سعی داره به ما یاداوری کنه و به قول مترجم کتاب وصل با خدا از نظر نیل دونالد والش دو کلمه خدا و خود میتونند جایگزین هم بشوند یعنی ... خدا = خود ما . که متاسفانه ما ایرانی ها دچار تناقض جدی در این موردیم . هم در طول تاریخ خیلی جلوتر از فیلسوفان مغرب زمین این مطلبو با مفاهیم وحدت در عین کثرت ثابت کردیم و ندای انا الحق منصور حلاجها را قرنها پیش سر دادیم و بالعکس اونو کفر هم دونستیم و حلاجهای زیادی رو هم به دار کشیدیم !
در کل کتاب وصل با خدای نیل دونالد والش رو خیلی بیشتر از کتابهای دیگرش دوست دارم . کمی رو راست تر و به طرز تلخی صریح تره و اون هم به دلیل صادقانه تر بودنش و این فرض که شما با کتابهای قبلی آمادگی این کتاب رو پیدا کردین. او در این کتاب به طرز بی رحمانه ای شما رو از قفس و چهارچوب ذهنی که از کودکی به اون عادت کرده بودین و بخشی از شما شده بود بیرون میکنه و تلخی بیشتر اون اینه که بدون این قفس دوست داشتنی تون تبدیل به یه آدم معلق بین باورهای کودکی و اجدادتون و حقیقت آزار دهنده پیش روتون میشین. و به همین دلیله که خیلی از ما سریع به قفس هامون برمی گردیم و میگیم این کفره و زندگی بدون قفس ناممکنه . به همه پیشنهاد می کنم بخوننش. کتابهای قبلی ایشون مثل گفتگو با خدا مثال این میمونه که به شما بگن تو توانائی پرواز با هواپیمای جت رو داری و خلبان ماهری بودی و الان فراموشی گرفتی و شما خوشت میاد که ازتون تعریف میکنند . اما در کتاب وصل با خدا مثال اینه که بعد از همه اون حرفهای قشنگ و دستورالعملها در خصوص توانائی شما در پرواز بگن الان شما داخل هواپیما هستی و در حال پرواز و شما دچار وحشت میشین و اینو غیر ممکن می دونید . مثل دوستانتون که کفر میدونند.
کاش روزی برسه که هیچ کس خواب نباشه و کسی دیگه خودشو به خواب نزنه..اونروز می تونیم فهمیم که زندگی چیه..
بسیار سپاسگذارم از شما خواننده باذوق و آگاه خداوند بر ذوق و آگاهیتان و برشمار آگاهان باذوق بیفزاید ....