الهی زندگی یعنی سیاحت در بوستان یاد تو جان ما را در زمره گل های این بوستان قرار ده
الهی زندگی یعنی گوش سپردن به موسیقی نام تو گوش جان ما را از ان چنان اکنده ساز که همواره مدهوش و شیدای شنیدن ان باشد و لحظه ای توان دوری از انرا نداشته باشد
الهی ما را از خامی هجران به پختگی وصال و از پختگی وصال به سوختگی فنا برسان (حاصل عمرم سه سخن بیش نیست :خام بدم پخته شدم سوختم )
الهی دیوارهای شهر خودی را به نور تجلی خود فروریز و اذان اعلام خود خواهی را در پرتو صیحه هستی بی فروغ گردان
الهی سازها را با سوزها همراه ساز و پرهای ما را با پرواز اشنا گردان
االهی ائین خردورزی و مناسک شنا در اقیانوس لطف و مهر خود را به ما بیاموز
الهی دست ما را بگیر و در بارگاه جمال و جلال خود راه ده و در مراسم عالی بندگی مارا هم بار ده
الهی دل های کم فروغ و بی فروغ ما را با اخگر شعله های فروزان نگاهت مشتعل گردان
الهی خواب ما را غنودن در بستر یاد خود و بیداری ما را سرودن نام خود قرار ده
مدتهاست که در خواب وبیداری گم کرده ای دارم که آرامشم را از من گرفته ! روزهای مدیدی است که میدانم اگر قرار ندارم و بی تابم و بیداری ام خستگی مفرط است و خواب نیز هیچگونه آرامشی برایم در پی ندارد ، دلیلش تنها و تنها دور شدن از ذات یگانه اوست ، که دور شدن از منبع آرامش زندگی را از سرزندگی خارج میکند .
بیقرارم و در این بیقراری ، محتاج به دعای شمایم . ممنون استاد عزیز .
این همه بی قراریت از طلب قرار تُست طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت