salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

مکتب عشق 54

هزار جان مقدس فدای روی تو باد

که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد

هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق

که او به دام هوای چو تو شهی افتاد

ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت

که هر یکی ز یکی خوبتر زهی بنیاد

دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر

ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد

بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق

ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد

نشسته‌ایم دل و عشق و کالبد پیشت

یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد

به حکم تست بگریانی و بخندانی

همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد

به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم

تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد

کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر

بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد

درخت را ز برون سوی باد گرداند

درخت دل را باد اندرونست یعنی یاد

به زیر سایه زلفت دلم چه خوش خفته‌ست

خراب و مست و لطیف و خوش و کش و آزاد

چو غیرت تو دلم را ز خواب بجهانید

خمار خیزد و فریاد دردهد فریاد

ولی چو مست کنی مر مرا غلط گردم

گمان برم که امیرم چرا شوم منقاد

به وقت درد بگوییم کای تو و همه تو

چو درد رفت حجابی میان ما بنهاد

در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی

ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد

 
نظرات 1 + ارسال نظر
دریا سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:49 ب.ظ

عالی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد