مادرس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم
چون میرود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم
المنه لله که چو ما بیدل و دین بود
آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم
به ما هم سر بزن
انشاالله چشم .
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
در این مصرع مهر بتان =ب+تان(مهربه شما )یا بت+ان(مهر بت ها )معنی کدام است
به قرینه ی مصرع بعدی ظاهرا معنی دوم درست تر و همگون تر و همگن تر می نماید . و در این مصر مهر به کسر میم به معنای محبت بتها و در ومصرع دوم مهر به رفع میم به معنی مهر و موم کردن است.
*****
نقل است که شخصی از یک حافظ شناس پرسید : در این مصرع :کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز ..برخی می خوانند کشتی نشستگانیم کدام درست است ؟
پاسخ داد: جمعی شکسته خوانند جمعی نشسته گویند چون خواجه نیست معذور دار ما را !!!
**
ما زبیجاییم و بیجا می رویم ما زاینجا و ز آنجا نیستیم ..
هیچ همان هیچ هم از او زیاد است چه برسد که نامی داشته باشد و عنوانی ...ان هی الا اسماء سمیتموها انتم و آبائکم