.... ما اروپایی شدن جهان را درک نمیکنیم، زیرا به هر ملت و مذهبی تعلق داشته باشیم و حتی اگر در دشمنی با غرب بکوشیم در دل و جان اروپا را مرتبه کامل علم و عقل در تاریخ میدانیم و دنبال یافتن موانع یا مقصّرهایی هستیم که ما را از رسیدن به مرتبه اروپا و آمریکا بازداشته اند. جهان غیر غربی به ویژه در دوران جهانی شدن آثار و ظواهر تجدد، دیگر راهی به سرچشمه خِرَد غربی ندارد و بهره اش از تجدد، مشارکت در مصرف اشیاء و کالاها و رویّههای جهان توسعه یافته است و ناگزیر است که از خِرَد غربی به صورت انتزاعی آن اکتفا کند... ( برگرفته از مقدمه ی کتاب " زبان خانه ی وجود "، ).
سلام
چه خوب شد یکی هم از افراد دینی پیدا شده واقعیت را ببینه و
به دیگران یادد اوری کنه. قدمهایتان پرتوان وپاینده.
سلام و درود برشما ....دین حقیقی یعنی "سرشت " ادمی : فطره الله التی فطر الناس علیها ذالک الدین القیم ..و عقل و شعور ملاک انسانیت است و هر چقدر درجه ی عقل و شعور انسان بیشتر باشد و قوای عقلانی او بیشتر به فعلیت رسیده باشد و ورزیده تر باشد و از وهم و پندار رها شده باشد دیندارتر است ...و این است آئین رستگاری ...گامهایتان استوار و خردتان شکوفا ...