زهـرا
دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ب.ظ
عشق به خدا رو این روزا می فهمم.این روزهای فاطمیه. زندگی حضرت زهرا علیها السلام یعنی عشق به خدا
فاطمه همان عشق است ..همان عشقی که در کتاب شرح دعای سحر فرمودند: فبعشق قامت السموات ..پیامبر عقل کل است و فاطمه عشق کل ...و عشق کل مادر عقل کل است : که فاطمه ام ابیها است ..و عشق مطلق است و مساوق هستی محض است و جز او نیست و عشق همان خداست در مرتبه ی تداوم افرینش علت توجه خدا به اصل خلقت عقل عشق بود یعنی نور فاطمه علت موجده ی عالم ماسوای عقل ،عقل کل است همان وجود نبی اکرم و علت مبقیه ی عالم هم عشق است یعنی فاطمه پس کل هستی در مرتبه ظهور بین دو عشق است یعنی اصل خلقت با فاطمه آغاز می شود ( امتحنک الله خلقک قبل ان یخلقک )و انگاه عقل کل که نبی باشد با عشق خدا به خود یعنی فاطمه افریده می شود و انگاه لولاک لماخلقت االافلاک ......و با او پایان می یابد که او واجد مرتبه ی شفاعت کبرا است ..و هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن
و به هر میزان از عشق و مهربانی ی زنده به صدق نه انچه سقط می شود از کلمات و نام مهربانی بر ان می نهیم در جوهر وجودمان بهره داشته باشیم به وجود فاطمه ی زهرا نزدیک خواهیم بود ...
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
زهـرا
پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ق.ظ
سلام استاد گمان نمی کنم از مکتب ۱ بتوانم فراتر روم .جرات نمی کنم بقیه را بخوانم در حالی که در اولی مانده ام.
سلام ..البته به گمان من اگر خوب در ژرفای جان خویش فروروید چه بسا انچه در اینجا تنها بر قلم جاری شده است به صورت عینی و واقعی در وجودتان باشد ..به دو دلیل : نخست به این خاطر که بانو هستید و دوم به این دلیل که مادر هستید ...بانوان و مادران به نظر من عشق مجسم و تجسم عشق اند . به همین دلیل شیاطین جن و انس بر انها حسادت می برند و انها را وسوسه می کنند تا گوهر عشق را از انها بازستانند و به جای ان متاع بی ارزش خود را که از عشق تهی است به انها عرضه نمایند .
و چون عشق نباشد به چه کار آید دل ...سرچشمۀ همه خوشبختی ها و خرسندی ها و فروغ و صعود و دارایی ها و دانایی ها وکامیابی ها تنها و تنها "عشق" است و منشأ هر ناکامی و افسردگی و نادانی و تهیدستی ، کم شدن فروغ عشق در جان آدمی است .پس شایسته است با تمام وجود مراقب این گوهر لطیف باشیم و دیگر هیچ غمی نخواهد بود . در معرکه دو کون فتح از عشق است هرچند سپاه او شهیدند همه
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
عشق به خدا رو این روزا می فهمم.این روزهای فاطمیه.
زندگی حضرت زهرا علیها السلام یعنی عشق به خدا
فاطمه همان عشق است ..همان عشقی که در کتاب شرح دعای سحر فرمودند: فبعشق قامت السموات ..پیامبر عقل کل است و فاطمه عشق کل ...و عشق کل مادر عقل کل است : که فاطمه ام ابیها است ..و عشق مطلق است و مساوق هستی محض است و جز او نیست و عشق همان خداست در مرتبه ی تداوم افرینش علت توجه خدا به اصل خلقت عقل عشق بود یعنی نور فاطمه
علت موجده ی عالم ماسوای عقل ،عقل کل است همان وجود نبی اکرم و علت مبقیه ی عالم هم عشق است یعنی فاطمه
پس کل هستی در مرتبه ظهور بین دو عشق است یعنی اصل خلقت با فاطمه آغاز می شود ( امتحنک الله خلقک قبل ان یخلقک )و انگاه عقل کل که نبی باشد با عشق خدا به خود یعنی فاطمه افریده می شود و انگاه لولاک لماخلقت االافلاک ......و با او پایان می یابد که او واجد مرتبه ی شفاعت کبرا است ..و هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن
و به هر میزان از عشق و مهربانی ی زنده به صدق نه انچه سقط می شود از کلمات و نام مهربانی بر ان می نهیم در جوهر وجودمان بهره داشته باشیم به وجود فاطمه ی زهرا نزدیک خواهیم بود ...
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
ممنون بخاطر این جواب زیبا
سلام استاد
از امشب -اگر چه خیلی دیر - ان شاالله در کلاس مکتب عشق می نشینم.
سلام ..هیچگاه دیر نیست هرچند " خیلی زود دیر می شود "
شراب شیرین عشق گوارای وجودتان ..
سلام استاد گمان نمی کنم از مکتب ۱ بتوانم فراتر روم .جرات نمی کنم بقیه را بخوانم در حالی که در اولی مانده ام.
سلام ..البته به گمان من اگر خوب در ژرفای جان خویش فروروید چه بسا انچه در اینجا تنها بر قلم جاری شده است به صورت عینی و واقعی در وجودتان باشد ..به دو دلیل : نخست به این خاطر که بانو هستید و دوم به این دلیل که مادر هستید ...بانوان و مادران به نظر من عشق مجسم و تجسم عشق اند . به همین دلیل شیاطین جن و انس بر انها حسادت می برند و انها را وسوسه می کنند تا گوهر عشق را از انها بازستانند و به جای ان متاع بی ارزش خود را که از عشق تهی است به انها عرضه نمایند .
و چون عشق نباشد به چه کار آید دل ...سرچشمۀ همه خوشبختی ها و خرسندی ها و فروغ و صعود و دارایی ها و دانایی ها وکامیابی ها تنها و تنها "عشق" است و منشأ هر ناکامی و افسردگی و نادانی و تهیدستی ، کم شدن فروغ عشق در جان آدمی است .پس شایسته است با تمام وجود مراقب این گوهر لطیف باشیم و دیگر هیچ غمی نخواهد بود . در معرکه دو کون فتح از عشق است هرچند سپاه او شهیدند همه