salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

طرح زندگی

درسگفتارهایی  درباره ذهن    استاد مقصود فراستخواه  برگرفته از وبلاگ :http://hamandishi90.blogfa.com/post/4

 

چهار. ما به طرح اندیشیده ای از زندگی نیاز داریم


 

تامس هاریس[1] که با اریک برن در اوایل نیمه دوم سدۀ بیستم، مکتب روان شناسی تحلیل رفتار متقــــــــابل (Transactional Analycis) را در امریکا بنیاد نهاده و توسعه داده است، برای شخصیت آدمی سه جنبه برمی شمارد( بنگرید به :  هریس؛فصیح،1386)

1- جنبه والد Parent

این جنبه از شخصیت ، مبتنی بر تقلید و همانند سازی است و زندگی را با الگوهای القا شده از بیرون، (از پدر و مادر، سرپرست مربی، تلویزیون، قوم و خویش و از سوی آدم های بزرگ) تلقی می کند. دستورها و توصیه های بیرونی ، بکن نکن های بیرونی ، آداب و مقررات و سنت های دیکته شده توسط جامعه او را پیش می برد .

2-جنبۀ کودک Child

این جنبه از شخصیت، مبتنی بر احساس است و زندگی را با عکس العمل احساس دریافت می کند. از یک سو ترس ها ، اضطراب ها، و احساس حقارت ها، از سوی دیگر شور و حال حس ها ، حرکت ها، بازی ها ، نخستین دستکاری ها و تجربه های وجدناک است که  جنبه کودک شخصیت و رفتار را تغذیه می کند.

3-جنبه بالغ Adult

این جنبه از شخصیت ، مبتنی بر استنباط و پردازش ذهنی است و به جستجوی طرح  اندیشیده ای از زندگی سوق می دهد.

تامس هاریس از چهار وضعیت درباره من و دیگری سخن می گوید

1.من خوب نیستم شما خوب هستید

2.من خوب نیستم شما نیز خوب نیستید

3.من خوب هستم این شمایید که خوب نیستید

4.من خوب هستم شما هم همینطور

به نظر وی اغلب از کودکی، یکی از سه وضعیت اول در ذهن و جان مردمان رخنه و لانه می کند. وضعیت اول با احساس حقارت و جستجوی اعتماد از بیرون و در چشم دیگران همراه بوده است شکل مذهبی آن این است که بندگان گناهکار و روسیاه، خدایی بیرونی و بسیار خوب  را می پرستند که هر آن ممکن است خشم گیرد وکیفر کند، بر درگاهش زاری می کنند تا بر آن ها ترحم کند وبه بهشت ببرد. وضعیت اول اعتماد به نفس و خلاقیت را ویران می کند آدم های مرید و دنباله رو و مقلد به بار می آورد. در وضعیت اول، اخلاق یاموکول به بیرون (بخشنامه ای، فقهی و...) و خشن و خودآزارانه است ویا اصلاً اخلاقی در میان نیست برای این که شخص به این نتیجه می رسد که مگر نه این است شما خوب و من بد هستم پس ثابت می کنم  بد هستم و در نتیجه تخریب می کنم ، برمی شورم  و عصیان می نمایم.

وضعیت دوم معمولاً از محیط های پر تعارض خشن و بی عاطفه و فاقد مهر و محبت ناشی می شود و چه بسا انسان را به نوعی پوچی منفی و منحط سوق می دهد. وضعیت سوم که وضعیت جنایی نیز نامیده شده است، از خشونت های محیط نشأت می یابد و به جنایت یا عصیان و آنارشیسم می انجامد و دیگر آزاری را توجیه می کند.

تامس هاریس در برابر این سه وضعیت نامطلوب،  از وضعیت چهارم  به عنوان وضعیت آخربحث  می کند که جنبه بالغ شخصیت  آدمی است و با آن می توان الگوی اندیشیده ای  از زیستن را تجربه کرد و توسعه داد. در این وضعیت انسان خود را و دیگران را توأمان دوست می دارد. محبت و درک بی قید و شرط نسبت به همگان را صرف نظر از هر وضعیتی که دارند، در دل می پرورد؛ تو را دوست دارم بدون این که با من هم عقیده باشی.

اخلاق وضعیت چهارم (اخلاق بالغ)؛  اخلاق قول و قرارهای متقابل انسانی به خاطر احترام به زندگی و برای بهزیستی است.  در آن خودآزاری و دیگر آزاری نیست،  بلکه اراده معطوف به رشد و تعالی عقلایی است. پرستش وضعیت چهارم عاشقانه است تا زاهدانه، خدایش از درون موج می زند و الهام می بخشد.

وضعیت چهارم موردنظر هاریس در فرهنگ و ادبیات ایرانی ما ، با تعبیری ظریف  کار گرفته شده است مثلا در  مولوی :

هیچ بغضی نیست در جانم زتو          زانک این را من نمی دانم زتو

آلت حقی تو فاعل، دست حق          چون زنم بر آلت حق طعن و دق

رو بترس و طعنه کم زن بر بدان       پیش دام حکم عجز خود بدان

(مثنوی معنوی/ دفتر اول، بخش 167)

 

 منبع مورد استفاده : 

هریس، توماس آنتونی (1386  ) وضعیت آخر.اسماعیل فصیح ،تهران: زریاب.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد