salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

دغدغه ها ،نگرانی ها

انسان امروز ،ذهن و روان او اکنده از بیم و امیدها و انواع و اقسام دغدغه های معیشتی ،تحصیلی ،شغلی و اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی و و ازمون ها و  رقابت های ورزشی و سیاسی ....است . 


مهمترین دغدغه ی پیامبر اسلام این است : ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبودیتک خدایا تو را ان گونه که شایسته است نشناختیم و انگونه که شایسته است نپرستیدیم .


. مهمترین دغدغه ی امام علی این است : آه من قله الزاد و طول الطریق و بعدالسفر و عظیم المورد

آه از کمبود زاد و توشه ی سفر ، و درازی راه ، و دوری سفر و عظمت ان کس که در نهایت سفر خویش بر او وارد خواهیم شد. 

و اینک پرسش : دغدغه ی اصلی شما چیست ؟؟

نظرات 8 + ارسال نظر
زهـرا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ب.ظ

سلام بزرگوار
اتفاقا دو روزی میشه دارم به این فکر میکنم که اگه همه ی این دغدغه ها برای خدا بود دیگه مشکلی نداشتم.
پیامبر و ائمه اگه دغدغه ای داشتند فقط برای خدا بوده درسته؟
چون دغدغه های من دنیوی هست همین که به نماز می ایستم هزارتا خدا تو ذهنم هست یه دفعه وسط نماز میبینم ای دل غافل رفتم به جایی که نباید...
دنبال یه راه حل هستم.میدونم اگه همه ی کارهام واسه خدا باشه دیگه مشکل پیدا نمیکنم اما نمیدونم چه جوری!
امیدوارم گیجتون نکرده باشم:(

..سلام برشما..
نتیجه گیری شما درست است ...دغدغه و دلمشغولی ائمه و پیامبر ،خدا بوده است واصلا امتیاز انها بر سایر ادم ها نیز همین است و گرنه انها در امور ظاهری با بقیه انسان ها هیچ فرقی نداشته اند (قل انما ان بشر مثلکم من هم بشری مثل شما هستم ) الا ما یوحی الی : جز اینکه من قابلیت در یافت وحی الهی راا یافته ام ....اینکه گفته اند ما از پیامبر و امام اطاعت کنیم به همین معنا است که بکوشیم در معرفت و سلوک عقلانی در طول و عرض زندگی خویش شاگردی مکتب پیامبر و امام را بنماییم و انها را به عنوان اموزگار و مربی خویش بپذبریم و تحت تربیت انها در ظاهر و باطن و در همه ی پندار و گفتار و کردار خویش قرار بگیریم تا موفق شویم همچون پیامبر و امام اهل خدا شویم و زندگی ما اکنده ی از خدا و فکر و ذکر او گردد
و عقل و عشق فرمانروای مملکت وجود ما گردد و در عالم خیال هم به نقطه ای برسیم که : ان خیالاتی که دام اولیاست عکس مه رویان بستان خداست .. ..و دیگر همانند انها چنان در ذات و صفات و افعال حق و عشق به او غرق شویم و چنان حضور او ما را مبهوت خود سازد که مصداق انها باشیم که : خوشا انانکه که دائم در نمازند(نیازند ) ...و نومکم فیه عباده و انفاسکم فیه تسبیح ..
همینکه می دانید اگر همه ی کارها برای خدا باشد دیگر مشکل پیدا نمی کنید درجه بسیار مهمی در معرفت است ...اما پرسیده اید چگونه ؟ خیلی روشن است :هرکاری را بر اساس واقعیت نفس ان کار و اینکه بر اساس دانسته های شما مورد پسند خداست- و این نیز از راه عقل به دست می اید نه هوای نفسانی و امیال این و آن- صرفنظر از نتیجه ی ظاهری و صرفنظر از مزد مادی یا تعریف و تقبیح دیگران انجام دهید ..و هرجا که اشتباه کردید در نفس خود خاضعانه بگویید خدایا من بنده ی ناچیز توام مرا ببخش ..وتوجه فرمایید که این خود خداست که که می تواند نفس شما و فعل و قول و فکر شما را برای خود خالص سازد نه نفس شما ...شما باید خود را به خدا واگذار نمایید و در برابر حق ،خود را ناتوان بیابید و در برابر همه ی افریده ها ی خدا فروتن باشید بدانید که همه وجود و همه ی داشته ها و خواسته هایتان از او می رسد و به تقدیر و قضای او راضی و خشنود باشید و خود را عین ربط به خدا بدانید

سهبا پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ

شاید درست که بگویم اینکه چرا اینقدر دور افتاده ام , دور افتاده ایم , از اصل خویش ... چرا اینهمه فاصله , اینهمه لجبازی با خود و خدا ... چرا عمل نکردن به دانسته ها و قبول نادانسته ها ...
چرا دور افتادن از انسانیت , از آنچه ما را شایسته نام آدمی نهاده , از آنچه ما را جوهره بودن می دهد ...

آرامش گم شده هم که همه در نهایت به همین سئوالات برمی گردد , از مهمترین دغدغه هاست ...

سلام استاد بزرگوار . تلنگر عجیبی بود . ممنونم .

سلام برشما ...ما تا در ژرفای نفس خویش به هیچ بودن خود و در نتیجه هیچ کاره بودن خویش و در نهایت بنده بودن خود و خداوندگاری خدا و همه کاره بودن او در هستی اعتراف ننماییم و حضور او را درک نکنیم در همچنان برهمان پاشنه ی غفلت و فراموشی و حقیقت گریزی و سرگرمی ها خواهد چرخید و ما همچنان بر گرد خود خواهیم چرخید و از پرواز بر فراز آسمان حق و چشیدن طعم توحید و نوشیدن شراب طهور از دست ساقی سیمین ساق حق باز خواهیم ماند ....به تعبیر قران : فنسی و لم نجد له عزما...
پس همتی پولادین باید و عزمی جزم ....رزقنا الله و ایاکم

آزادی پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ب.ظ

سلام استاد وقت بخیر ایام ب کام
استااگه میشه میخاستم نطرتونو نسبت ی حرفای دکتر عباسی مبنی بر حکمت صدرایی و فلسفه ملاصدرا بدونم بد گیج شدم ممنوم اگرم نشد بی زحمت ب ایمیلم بفرستبد مشتاقم نظرتونو بدونم

سلام برشما....
چون که بر چشمت بود عینک کبود زین سبب عالم کبودت می نمود
طبیعی است که در معرکه ی جهان بینی ها همواره اختلاف نظر ها و نقض و ابرام ها پیوسته وجود دارد ...و جریان ها و گروه ها در دراز نای تاریخ بر پایه ی مقاصد و اغراض گوناگون با همدیگر در ستیزش و سازش و توافق و تخالف بوده اند ، رگ رگ است این آب شیرین و آب شور با خلایق می رود تا نفخ صور و به تعبیر بسیار بلند مولانا : از نظرگاه است ای مغز وجود اختلاف مؤمن و گبر و یهود ..
.. ...بقیه ی مطالب را به ایمیل شما خواهم فرستاد ....بالنده باشید و پایدار

زهـرا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:23 ب.ظ http://4comingu.blogsky.com/

ممنون بزرگوار
یه دنیا ممنون

حضرت اقای بهجت از قول معصوم می فرمودند :هرکس برای دیگران دعا کند فر شتگان برایش دعا می کنند..

زهـرا یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ق.ظ http://4comingu.blogsky.com/

ممنون میشم دعاگوی من هم باشید

انشاء الله خداوند شما را به انچه خواست خود اوست برساند و در دژ استوار توحید ذات داخل گرداند و شما را که از جلوه های او هستید به خود متصل گرداند ...

زهـرا یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:50 ب.ظ

ممنون از دعای زیبایتان

رز سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:08 ب.ظ http://acme.blogsky.com

نوشته هاتون به تخلصی که انتخاب کردید نمیاد

اگر توضیح بیشتری بدهید سپاسگذار خواهم بود ...و اگر نقدی به نوشته ها دارید یا بحثی یا پرسشی در باره ی انها بازهم از طرح انها بسی خرسند می شوم ...از توجه و نقد برید شما متشکرم

. چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:55 ق.ظ

کانت در پاسخ به پرسش: روشن‌گری چیست؟ ، این جمله را شعار روشن‌گری می‌نامد :

« روشنگری خروج انسان از صغارتی است که خود بر خویش تحمیل کرده‌است. صغارت، ناتوانی در به‌کاربردن فهمِ خود بدون راهنمایی دیگری است. این صغارت، خودْ تحمیلی است اگر علت آن نه در سفیه بودن بلکه در فقدانِ عزم و شهامت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگری باشد. شعار روشنگری این است »

کانت در چند سطر انتهایی مقاله ی دیگری تحت عنوان "معنای جهت یابی در تفکر چست ؟" دوستداران حقیقت را مخاطب قرار داده و با صراحت بیان می کند گه عقل از هر چیزی مقدس تر است و تنها سنگ محک هر نوع حقیقت است . (فلسفه و تجدد ،نوشته ی دکتر کریم مجتهدی ،ص 287)
...
هامان نویسنده و متفکر آلمانی که از دوستان نزدیک کانت بوده و تا اخر عمر نسبت به ارادت ورزیده اما از لحاظ فکری و اعتقادی نه فقط معارض کانت بلکه با اکثر نحله های اصالت عقل به معنایی که در عصر روشنگری رواج یافته مخالف بوده است ....وی شدیدا دارای فکر دینی و عرفانی بوده و در مورد زبان و کلمات بدون اینکه جنبه ی مادی و زیستی انها را فراموش کند عمیقا به منشأ الهی آنها باور داشته است . به عقیده ی او ابعاد وحیانی کلام را باید در نظر داشت چه در واقع کلام الهی در روح انسان انعکاس دائم دارد و روح سرّ اسمان و زمین را جمع کرده است فقط باید گوش آشنا و دل بینا داشته باشیم..این نوع اعتقادات در اثار معروف مانند " جهاد یک زبان شناس " و اخرین باور شوالیه ی گل سرخ-صلیب در باره منشاأ الهی و انسانی زبان بیان و تحلیل شده است. توجه خاص هامان به این جنبه از ابعاد کلام و لغات موجب شده است که افکار او افزون بر اینکه در تحول ذوقیات شعرای ان زمان و تحقق عصر طوفان و غوغا عمیقا مؤثر افتد ...(همان ،288و9)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد