salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

love

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز     کان سوخته را جان شد و آواز نیامد


این مدعیان در طلبش بی خبرانند    انرا که خبر شد خبری بازنیامد

نظرات 3 + ارسال نظر
زهـرا شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com/

این مدعیان در طلبش بی خبرانند

سلام بزرگوار
همین یه مصرع خودش همه چیز هست.
ممنون

سلام و درود برشما ...دعا بفرمایید خداوند ما را از زمره ی ان مدعیان بی خبر خارج فرماید و توفیق اموختن عشق از پروانه را ارزانی مان دارد ...

...و او مصداق راستین پروانه بود همو که نوروز امسال مان خانه مان بدون حضور زمینی اش کم فروغ است ...و تنها باید عارف باشی تا بتوانی با انصراف فکرت به سوی قدس جبروت مستدیما لشروق نور الحق فی سره ..او را که فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر است بیابی و دوباره دیدارش در عرش الهی روزی ات شود

زهــرا شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:03 ب.ظ

من محتاج دعای خیر شما هستم
کاش دلهایمان از هرچه ناپاکی پاک شود تا لایق درک وجودش شود.

ممنون از جواب زیبایتان

فقط یه سوال اینکه گفتین با انصراف فکرت به سوی قدس جبروت مستدیما لشروق نور الحق فی سره ..او را که فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر است بیابی
رو یه خورده بیشتر توضیح میدین؟
ممنون

این سخن را از پورسینا وام گرفته ام :ایشان در نمط نهم اشارات عارف را این گونه تعریف می فرماید : المنصرف بفکره الی قدس الجبروت مستدیما لشروق نورالحق فی سره : یعنی شخص عارف کسی است که :با اندیشه ی خویش از جهان ماده منصرف می گردد و در عالم عقل محض و خرد ناب که مجرد و منزه از ماده و صورت است به ذات خدا وصل می گردد در نفس خویش و در این حال اندیشه ی انسان چون از توجه به جسم و ماده انصراف حاصل می کند و غرق در عالم نور عقل می گردد نور حق در کنه وجود او پیوسته تابش می کند و در نتیجه نفس او با حقیقت اشیاء و حقیقت هستی متحد می گردد و معرفت چنیبن شخصی با پدیده های هستی یک معرفت وجودی و نفسانی و از سنخ حضور معلوم نزد عالم است و این اتحاد چیزی نیز جز " عشق " و حب محض . و اینکه گفته شد : او را که فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر است بیابی ..یعنی نفس ما وقتی دنبال حق می گردد یعنی دنبال خدا و ولی خدا و عاشق و عارف به حق و مثلا دنبال امام زمان می گردد چون امام زمان عارف و عاشق بالله است و حقیقت نفس او در وجود خدا منحل و مضمحل گردیده است و او اینه تمام نمای حق است ،صرفا با ارتباط جسمانی یا دیدن جسم امام زمان نمی توان به حقیقت او راه یافت مگر اینکه عاشق باشی (حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی )...خلاصه اینکه با ترک تعلق خاطر به مأنوسات ذهنی و تصحیح خیالات نفسانی و انصراف فکر به جهان ملکوت سفلی و اعلا و از انجا به جبروت عقل و گسستن از داشته ها و خواسته های محدود و دریدن پرده ی خودمجازی (تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز)می توان به جایگاه صدق و راستی نزد پادشاه بااقتدار هستی نائل گردید و در ان حال از توهم نیاز و پندارهایی که شبانه روز ما را به خود مشغول می دارند و عمر ما را تباه و مستهلک می سازند رهایی یافت . در ان صورت است که اگر عالم کن فیکون شود ذره ای در دل عارف به حق که در دژ مستجم توحید و عشق او وارد شده است خلل وارد نمی شود و از شور و شوق و عشق نخستین و پاک و بی پیرایه ی او کاسته نمی گردد ...

زهــرا شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:40 ب.ظ

درسته همه چیز با ترک این تعلقات ذهنی درست میشه.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند...
ممنون بزرگوار

راستی میشه معنی این هم بگید؟
جذبه من جذبات الرب توازی عباده الثقلین

باز هم ممنون

یعنی یک جذبه (کشش از سوی خدا )از جذبه های پروردگار با پرستش جن و انس برابری می کند ..منظور این است که :تاثیر یک جذبه که انسان را شیفته و شیدا و عاشق خداوند کند به نحوی که در راه او و در مقام مناجات با او سر از پا نشناسد و با همه ی وجودش همه ی هستی اش را عاشقانه در راه او دربازد به اندازه ی تأثیر پرستش ها و عبادت های جن و انس در قرب و نزدیکی انسان به سوی خدا است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد