salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

ائین شکرگزاری 4

چه کنیم تا زمینه و پایه ی شکرگزار ی را در نفس خود فراهم اوریم ؟ به بیان دیگر ،راهکار تبدیل شدن به یک انسان شکرگزار واقعی [و نه اینکه تنها ادعای شکرگزاری داشته باشیم ] چیست ؟؟

فرمول 3 . پاسخ ان است که باید اولا :قدر و اندازه ی چیزها و کسانی که باید شکرگزار انها باشیم بدانیم یعنی معرفت و شناخت به حقیقت و درون و ذات انها پیدا کنیم و ثانیا : برای اینکه توان شناخت را پیدا کنیم لازم است ا راده و عشق به  معرفت در جان ما پیدا شود و ثالثا: برای اینکه میل به معرفت در ما پدید اید لازم است ائینه ی ابزار شناخت در جان ما یعنی عقل [روح ] ما کاملا شفاف و صیقلی باشد و از همه کدورت ها پیراسته باشد . کدورت ها چیستند ؟ الف . گمان [اجتنبوا کثیرا من الظن :از بسیاری گمان ها بپرهیزید ] و  و همّ و غمِّ فردا ،گردباد غرایز و مشتقات ان [شهوت و غضب و هیجانات روانی ] و سرچشمه ی هر دو "وهم " است و وهم تصرف و دست اندازی ساحت غرایز نفس  حیوانی  و نباتی انسان به نفس انسانی او که همان نفس ناطقه و همان عقل و در مرتبه بالاتر نفس کلی و عقل فعال که همان روح است .

بیش از هر چیز و پیش از هر چیز باید ریشه ی "خود " را و پدیده ها را بشناسیم [ارنی الاشیاء کماهی ] یعنی اصل و حقیقت اشیاء که غیر از رنگ و شکل و حجم و وزن و نام و ایستارهای هویتی انها است . این شناخت های شناسنامه ای  مایه ی سپاسگزاری را فراهم نمی اورند .که اگر این گونه بود باید همه ی دانشمندان عرفی  و شیمیدان ها و همه ی امام شناسان حرفه ای و الهی دانان درسی و حوزوی و دانشگاهی شکرگزار می بودند . این معرفت از سنخ  شناخت هویت نیست  بلکه شناخت حقیقت اشیاء است . و البته اصل اشیاء همان ذات " خدا " و آفرید گار هستی است . و این معرفت عاشقانه به خدا تا بدانجا که حضرت امیر فرماید : ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله و معه و بعده [چیزی را ندیدم مگر انکه پیش و پس و همراه ان خدا را دیدم ] . و برای اینکه این شناخت حاصل شود لازم است خود اصیل خود را بیابیم و برای اینکار  باید از  ناخودها یعنی برچسب های هویتی و قومی و جنسیتی و مادی و کالایی و نام ها و مقام ها گذر کنیم [تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ] . و این شناخت نیز تنها با شناخت شخصیت واقعی( و نه شناسنامه ای) انسان کامل بالفعل حاصل می اید که همه ی قوای وجوی او به فعلیت رسیده است و در واقع نمایش عینی نسخه ی تکامل یافته ی نفس خود ماست و او کسی نیست جز نبی و وصی نبی و ولی خدا .

اگر ما خدا را و غایت نفس خود را که "آدم شدن " و  خودِ خدا است بشناسیم انگاه خدا را برای خودش می خوانیم و به جای انکه خدا و امام را در حد  داروخانه  و پزشک و بانک و بیمه و وزیر و فرماندار و پادشاه و.. ...پایین بیاوریم و تنها برای حاجات معیشتی و رفع گرفتاری های مادی و غریزی مانند "ادای دین ،و شفای بیماری به انها مراجعه نماییم از خدا طلب معرفت و عشق به خودش را می نماییم و تنها در این صورت است که شکرگزار خدا و همه ی افریده هایش به نحو تام و تمام خواهیم بود .

با این بیان اشکار می شود که شاکرترین انسان ،عاشق ترین انها است همان که فرمود : عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست ..و هرکه این گونه شناخت به مقام شاکرین دست می یابد (طوبی له و حسن مآب )

و شخص پیامبر اسلام عاشق ترین موجود عالم هستی  است . سر اینکه ما  یک میلیاردمسلمان   در دنیا داریم ولی شاید  شمار بسیار اندکی  از انها  به درجه ی سلمان رسیده باشند ان است که شناخت انها نسبت به پیامبر شناخت شناسنامه ای است ولی سلمان موفق شد به همان درجه که پیامبر عاشق خدا و هستی و شناسای وجود و در نتیجه شکرگزار خدا و هستی است ،عاشق و عارف و شکرگزار باشد (رزقنا الله و ایاکم )

*********

*(انسان کامل به فعلیت رسیده که در واقع غایت وجودی خودما را به ما نشان می دهد و به ما می نمایاند که قدر و اندازه ی واقعی انسان؛و انسان سرنمون و ایده ال تایپ ، پیامبر و علی  و مولانا و حافظ و سایر اولیاء و عارفان بی نام و نشان است  نه این موجود ناقص مغموم و مقهور و لگدکوب خیال و غریزه و و جاه طلب و مقام پرست و...] همان علی که تا انجا رسید که فرمود : یا دنیا غری غیری فانی طلقتک ثلاثه (ای دنیا غیر مرا بفریب که من دنیا را سه طلاقه کرده ام )و نیز فرمود : انی آنس بالموت من الطفل بثدی امه (انس من به مرگ از انس کودک به پستان مادر بیشتر است ) . این یعنی انکه مقام و مرتبه ی انسان و شأن او فراتر از ان است که در زندان دنیا و هوس ها و چشم و همچشمی های دنیا گرفتار بماند که فرموده اند : الدنیا سجن المؤمن (دنیا زندان مؤمن است ) این جهان زندان و ما زندانیان       قفل زندان بشکن و ما را وارهان

الهی ما را در زمره شکرگزاران راستین خویش قرار ده


نظرات 3 + ارسال نظر
زهـرا جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com/

سلام بزرگوار
اول از همه ممنون بخاطر این مطلب زیبا
دوم اینکه جمله آخر ناتمام هست؟؟؟
سوم اینکه اگه بخوایم به شناخت واقعی دست پیدا کنیم مطمئناً لازمه اش خوندن کتاب هست؟
خیلی دوست دارم بدونم چه جوری بزرگان به شناخت خدا و ائمه دست پیدا کردند؟
مثلا نوشته های عالیه دکتر چمران درمورد حضرت علی علیه السلام و بقیه...
و همینطور نوشته های عالی شما

سلام و درود برشما و سپاس از توجه شما ..
اری لازمه اش خواندن کتاب هست اما و صد اما که پیش از ان خواندن کتاب نفس مهمترین گام است ...و مراقبه ی از عزم و عقل و خرد و داشتن "عقل آزاد " از اسارت نام ها و رهزنی های زبانی و اسارت هوس ها و...
و کوشش در رسیدن به فهم ژرفای سخن نویسنده و تفکر دائمی پیرامون انچه از طریق حواس دریافت می کنیم و انچه به تجربه و شهود ما در می ایند ..و اِعراض از لغو و بیهوده پنداری و بیهوده کرداری ...سازوکارهای نیل به شناخت واقعی است : "خودت را بشناس و خود را باش "
بزرگان کوشش و سعی بلیغ در " مراقبه "و توجه " و خودشناسی داشتند و پیوسته از گوهر جان و اندیشه ی خویش مراقبت می نمودند و ریاضت عقلانی و نفسانی و سلوک عقلانی و گذر از ماده به جهان ماده و تجرد از هویت های اعتباری و کثرات به سوی عالم وحدت حق و خدا را دیدن و خود را ندیدن و تسلیم اگاهی بیکران الهی شدن و گستتن از همه خواسته ها و داشته های غریزی به شاهراه شناخت خدا و عالم توحید حضرت حق باریافتند ..آنها در شناخت ظاهر ائمه متوقف نمی شوند و صرفا به دوستی عاطفی ائمه و خدا و اعتراف زبانی و تقلیدی به جایگاه انها بسنده نمی کنند ..بلکه می کوشند نفس خودشان را به گونه ای تربیت نمایند که مانند خدا و ائمه از نیازها و صفات طبیعی و غریزی بشری پیراسته شوند و به مرتبه ی طهارت و پاک سدن نفس از ماسوی الله در عمق جان خود دست یابند انها از مرتبه نفس اماره به سوی روح سیر می کنند و از جبرها و ضرورت های طبیعی رها می شوند ...انها خدا را به عوان عقل فعال می شناسند و ائمه را نیز عقل بالفعل و شخصیت هایی که همه ی هستی و مشیت خدا از کانال وجود انها در خارج تحقق می یابد ..انها با ائمه اتحاد وجودی پیدا می کنند تا انجا که آن عارف توحیدی می فرماید : کور است چشمی که هر روز صبح که از خواب بیدار می شود پیش از دیدن هرچیزی چشمش به امام زمان نیفتد !!و همو فرمود : شناخت امام زمان وقتی برای انسان کامل می شود که ظهور و غیبتش تفاوت نداشته باشد ..
یا در مورد اویس قرنی می گویند انقدر اتحاد وجودی اش با پیامبر اسلام شدید بوده است که وقتی در جنگ احد دندان حضرت پیامبر می افتد همزمان دندان اویس در یمن نیز از لثه جدا می شوداین یعنی شناخت واقعی ..که صرفا با دیدن ظاهری امام به دست نمی اید ...و به همین دلیل پیامبر اسلام در جمع یاران خویش فرمودند : شما اصحاب من هستید برادران من در اینده می ایند ...یعنی در اینده کسان دیگذی می ابند که شناختشان نسبت به من و خدا از شما بسیار بیشتر است.
یا در باره ی ان عارف توحیدی گفته می شود که به محض آغاز ماه محرم حالش دگرگون می شود و چشمانش سرخ می گشت تا اینکه در روز عاشورا از شدت اتحاد وجودی با امام حسین دقیقا همان حالات تمام حسین در کربلا که در تاریخ ثبت است برای او رخ می داد و همراهان و خوانواده ی ایشان بروز و ظهور ان عشق و شناخت شدید را در ایشان می دیدند ...شاگر ایشان مب فرماید : که ایشان هیچگاه از ذات خد تنازل نمی فرمودند و چنان در "هو" و توحید حضرت حق مستغرق و فانی گشته بودند که غیر او را نمی دیدند و مبی فرمودند : مردم معجزه و مکاشفه می خواهند ،در حالی که عالم همه اش مکاشفه است چشم باز کن و ببین نمگر غیر از خدا و جلوات و اسماء و صفات او چیز دیگری می بینی ...انها وقتی دعا می کنند که : اللهم ادخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و اخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد ... از خیر : ذات و صفات و اسماء الهی را مراد می نمایند نه کسب منافع یا دفع مضار دنیوی و حتی اخروی را ...یعنی خدایا ما را در عالم اسماء و صفات خویش داخل گردان ..

زهـرا شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com/

یک دنیا ممنون
البته با یه بار خوندن این جواب زیبا نمیتونم بگم متوجه شدم.
اگه باز سوال پیش اومد مزاحم میشم

زهـرا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://sheydayevesal.mihanblog.com/

خوب شد که این سیستم وبگذر هست وگرنه چه جوری باید این آدرس جدید رو پیدا میکردم؟؟؟
سلام بزرگوار
من تازه با اینجا آشنا شده بودم اون وقت شما آدرس رو تغییر میدین؟:(

سلام برشما ...
بسیار سپاسگذار و خرسندم از توجه شما
البته حق با شما است ....
خوب شد که خدا هست ..
تنها صداست که می ماند ...ازادی از اسم ها ما را به مسمی رهنمون می سازد ....به تعبیر قران : ان هی الااسماء سمیتموها انتم و آباءکم ...
در بند نام نباشیم ....و به کمتر از "هو" قانع نشویم ....فقط "او " باقی است و حق است ...و دیگر هیچ !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد