"نیستیِ قهر که بقیامت ،خاص و عام را باشد ،کل شیء هالک الا وجهه ؛ و نیستی لطف که اهل وحدت [سابقان و مقربان] را باشد من احبنی محوت اثره (هر که مرا دوست بدارد نشانش را بزدایم )
و نیستیِ عُنف که اهل دوزخ را باشد ،لاتبقی و لا تذر (نه می ماند و نه رها می شود)."
(آغاز و انجام، صص 29و30) .