salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

آزادیِ عشق و طلب/ ارمغان "نماز صبح "

....بزرگی فرمود : تا کسی عاشق و طالب حکمت نباشد حکیم نخواهد شد ..اکنون می خواهیم بپرسیم : "چگونه عشق و شوق دانایی و حکمت در جان ادمیزاد می شکفد و می بالد "؟ پاسخ من این است : آزادی . همان که سلطان عشق همه ی جهانیان را بدان سفارش فرمود : لو لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد کونوا احرار فی دنیاکم (اگر دین ندارید و از رستاخیز نمی هراسید در دنیایتان آزاد باشید.

و در اینجا آزادی به مثابه اختیار و انتخاب آدمی است ...یعنی هرچقدر که ادمی از تعلق ها و بند ها و قیدهای درون و برون آزاد تر شود به همان نسبت شوق به حکمت در او ریشه می دواند . :لو علم الناس ما فی طلب العلم لطلبوه ولو بخوض اللجج و سفک المهج . و من یؤت الحکمه فقداوتی خیرا کثیرا .

شجره ی طیبه ی  شوقِ حکمت در هوای ازادی می روید و آب ازادی انرا ابیاری می نماید چه اینکه به تعبیر عرشی حکما "تعقل با تعلق جمع نمی شود ".تا هنگامی که ادمی اسیر و زندانی هویت های اعتباری و تعلقات مراتب مادون نفس است و همّ و غمّ او مصروف برساخته های پوچ اینجهانی و غایات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و ماشابهها همه ی وقت او را به خود اختصاص  داده است نمی تواند متوجه غایت اصلی افرینش یعنی نفس نفیس ادمی گردد و به کارویژه ی " علیکم انفسکم " به خوبی بپردازد. و از همین روست که آفریدگار حکیم شرط رستگاری(رهایی) را همین پاکسازی ضمیر و نفس از چند و چون گاه و گیتی شمرده است (قد افلح من زکیها )..و انگاه به راز وظیفه ی مهم پیامبر واقف می شویم که : یزکیهم و یعلهم الکتاب و الحکمه ...پیامبر نخست جان ها را پالایش می کند و به مصداق : لیضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم (غل و زنحیرهایی که بر آنها نهاده است بر می دارد ) و انها را ازاد می کند انگاه که ازاد و رها شدند شوق دانستن در انها جوانه می زند و  ظرف وجود انها اماده ی پذیرش حکمت می گردد. و دوستان نیز می توانند پاسخ های خودشان را به پرسشی که مطرح شد ارائه نمایند و دوستانشان را در  یافته هاو تجربه هایشان انباز سازند .

نظرات 2 + ارسال نظر
هادی دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ http://http:/namazesobh.blogsky.com

باسلام.ممنونم از توجه شما به مطلب .....عنوان دیگری را با توجه به نوشته شما آوردم. باز هم از نظرات شما بهره خواهم برد

سلام و درود برشما ..انشاء الله بنده و دوستان از نوشته های بسیار ارزشمند شما همچنان بهره مند خواهیم شد .

سایه سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ

سلام بر هیچ که همه چیز است !..
رها شدن از قیدهای درون و برون و باز کردن غل و زنجیرهای دنیایی کار سختی است . اراده محکم و راهبر نیاز اول آن است ...
و گاهی این رهایی ها از بند نفس و پالایش روح بهایی گزاف دارد .
نوشته ها ی شما تاثیر گذار است ممنونم از آگاهی که می دهید .

سلام برشما ...بهایش همان غل و زنجیرهایی است که کنار گذاشته می شوند ...این جهان زندان و ما زندانیان قفل زندان بشکن و ما را وارهان
ایا کسی می تواند رهایی ضروری از دنیا را با مرگ انکار نماید؟ پیامبر به ما یک راه حل می دهد : موتوا قبل ان تموتوا ..بمیرید با مرگ ارادی یعنی همان مردن از تعلقات دنیوی و رها شدن نفس و روح و اندیشه ادمی از دغدغه ها و هم و غم دنیا پیش از ان که بمیرانندت ..و مردن مقدمه ی بیداری است ..الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا مردم خوابند وقتی مردند تازه از خواب بیدار می شوند ...پس تنها کسی می تواند بیداری را در دنیا تجربه کند که تعلقات را فروگذارد ..البته پرروشن است که همت و استمداد از خدا و تسلیم در برابر اولیاء حق برای این سلوک عقلانی لازم و ضروری است ..بالنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد