مادر به آغوش مادر حقیقی بازگشت ! اما آنکه حقیقت همیشگی ست همین نزدیکی هاست , در کنار ما , از رگ گردن نزدیکتر ... و ما ........ نمی توانم بگویم , وقتی خرما در دستانم هست .... مرا ببخشید .
...او بازگشت..اما ما چه ..او نزدیک است ..اما درد ما دوری مااست و بی بهره ماندن از فیضان ان ولی خدا که جریان عشق او را با دل ما برقرار می ساخت ..و اینک ما مانده ایم و خیره بر در ....ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ..ما گریان بر وضع و حال و روزگار خویشیم ..که مستی غنودن در مستی حضورش ما را از بهره گیری از عشق غافل ساخته بود و اینک زمانی به خود امدیم که دیگر در برما نیست ..!!! واحسرتا علی ما فرطت فی جنب الله ....اری ای عزیز داستان ،روایت ان حسرت جانکاه رستاخیز است ..
مادر به آغوش مادر حقیقی بازگشت ! اما آنکه حقیقت همیشگی ست همین نزدیکی هاست , در کنار ما , از رگ گردن نزدیکتر ...
و ما ........
نمی توانم بگویم , وقتی خرما در دستانم هست .... مرا ببخشید .
...او بازگشت..اما ما چه ..او نزدیک است ..اما درد ما دوری مااست و بی بهره ماندن از فیضان ان ولی خدا که جریان عشق او را با دل ما برقرار می ساخت ..و اینک ما مانده ایم و خیره بر در ....ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ..ما گریان بر وضع و حال و روزگار خویشیم ..که مستی غنودن در مستی حضورش ما را از بهره گیری از عشق غافل ساخته بود و اینک زمانی به خود امدیم که دیگر در برما نیست ..!!! واحسرتا علی ما فرطت فی جنب الله ....اری ای عزیز داستان ،روایت ان حسرت جانکاه رستاخیز است ..
مادر !...که تاهست نمیدانیم که هست و تا رفت نفهمیدیم که رفت ؟!!
ما می مانیم و حسرت ...
...مادری دارم (داشتم )بهتر از برگ درخت ..!!بسی سپاسگذارم از شما ..سایه ی سایه بر سرمان مستدام