salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

امروز با لسان الغیب

ما درس سحر در سر میخانه نهادیم                    محصول دعا در ره جانانه نهادیم

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش                        این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد                   تا روی در این منزل ویرانه نهادیم

الهی   مهری ماندگار و پیوندی پایدار و سرودی سازگار و سیمایی بینا و مینویی مینا و پاداشی پویا ،پیشکش پیمانه ی آفریدگانت باد

الهی جویبار مهرورزی را در کویر خشک ازدحام تنهایان جاری ساز تا خریدار ناز نگاهت شویم و شایسته ی بارگاه یگانگی ات ...

الهی برخی می پرسند خدا چرا نوع انسان را افرید ؟ و من می پرسم چرا نباید می افرید .

نظرات 2 + ارسال نظر
نرجس سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام .
نیایشهاتون که ناب نابه ! اما راستی , خدا چرا انسان رو آفرید ؟ و چرا نباید می آفرید ؟!
خریدار ناز نگاهش شویم ؟! شایسته بارگاه یگانگی اش ؟ شاید همین سر افرینش باشد !

راستی , لطفتان شرمنده ام می کند استاد .خداوند نگهدار شما باشد همیشه .

سلام و صد سلام ..بر بانویی از تبار مهرورزان و نیک اندیشان و حق پویان ..
همواره از محضر همه ی دوستان می خواهم که در لحظات ناب نیایش و شوریدگی بخوانیمش که گوهر اخلاص و جوهر صفا و وفا در کان هستی همه دوستان از هر گونه اسیب و غبار و غش صیانت فرماید و به روشنایی و گرمای توحید ذات پیوسته چونان جگر سوختگان کویش ..اغاز سخن اقای دینایی " ناز و نیاز " اساس هستی است...عجب همزمانی شگفت انگیزی ...

نرجس جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ

و زندگی من , زندگی ما پر است از این همزمانی های همیشه شگفت انگیز , اگر که چشمانم را نبندم , اگر که گوشهایم را نگیرم , اگر که دریچه قلبم را نبندم به روی اینهمه ناز و نیاز .... اگر با هستی ام سر لج نداشته باشم ... اگر که در ظلمت فرو نروم ...
دعایم کنید استاد , دعایم کنید که پریشانم ... و چقدر محتاجم به دعایی پاک و خالص از دلی که در سینه چون شمایی می تپد ...

..و زندگی سرشار است از راز و نیاز و نیایش ..و مگر زندگی جز نیایش چیست ؟؟ و آیا راهی جز این هست ..و فروا الی الله ...و لا یمکن الفرار من حکومتک ....پس حال که ناگزیر باید در آغوش او خرامید پس چرا با او دمساز نشویم با او نرد عشق نبازیم و ..و در دعا و دیالوگ عاشقانه با او نه دستار بلکه سر می بازیم ...صحنه ی شورانگیز رازو نیاز با حق اکنده از مستی ها و هستی ها و سرودها و سیر ها و صیرورت ها و .....خدا کند انرا دریابیم و قدرش را بدانیم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد