ای در میان جانم و جان از تو بیخبر از تو جهان پر است و جهان از تو بیخبرنقش تو د رخیال و خیال از تو بی نصیب نام تو بر زبان و زبان از تو بیخبرچون پی برد به تو دل وجانم که جاودان در جان و د ردلی دل و جان از تو بیخبراز تو خبر به نام و نشان است خلق را وانگه همه به نام و نشان از تو بیخبرشرح و بیان تو چه کنم زان که تا ابد شرح از تو عاجز است و بیان از تو بیخبرجوینــدگان گوهر دریای کنه تو در وادی یقین و گمان از تو بیخبرعطار اگر چه نعره عشق تو میزند هستند جمله نعره زنان از تو بیخبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب ...
سلام .
.سلام و درود شما و سپاسگذارم از توجه همیشگی شما .