salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

یک فراز از کتاب شازده کوچولو

"او که میخواره را ساکت و خاموش در پشت تعداد زیادی بطری خالی و تعداد زیادی بطری پر دید پرسید:
- تو اینجا چه می کنی؟
میخواره گرفته و غمگین جواب داد:
- می نوشم.
شازده کوچولو از او پرسید:
- چرا می نوشی؟
میخواره جواب داد:
- برای فراموش کردن.
شازده کوچولو که دلش به حال او سوخته بود پرسید:
- چه چیز را فراموش کنی؟
میخواره که از خجلت سر به زیر انداخته بود اقرار کرد:
- فراموش کنم که شرمنده ام.
شازده کوچولو که دلش می خواست کمکش کند پرسید:
- شرمنده از چه؟
میخواره که به یکباره مهر سکوت بر لب زد گفت:
- شرمنده از میخوارگی!
و شازده کوچولو مات و متحیر از آنجا رفت.
در بین راه با خود می گفت: راستی راستی که این آدم بزرگها خیلی خیلی عجیبند!" (صفحات ۵۸ و ۵۹).

ترجمه شاملو (چاپ اول ۱۳۷۶؛ چاپ هفدهم سال ۱۳۹۰):

"به میخواره که صُمٌ بُکم پشت یک مشت بطری خالی و یکی دو تا بطری پر نشسته بود گفت: -چه کار داری می کنی؟
میخواره با لحن غمزده یی جواب داد: -مِی می زنم.
شهریار کوچولو پرسید: -مِی می زنی که چی؟
میخواره جواب داد: -که فراموش کنم.
شهریار کوچولو که حالا دیگر دلش برای او می سوخت پرسید: -که چی را فراموش کنی؟
میخواره همان طور که سرش را می انداخت پایین گفت: -سرشکسته‌گیم را.
شهریار کوچولو که دلش می خواست دردی از او دوا کند پرسید:
- سرشکسته‌گی از چی؟
میخواره جواب داد: -سرشکسته‌گیِ میخواره بودنم را.
این را گفت و قال را کند و به کلی خاموش شد. و شهریار کوچولو مات و مبهوت راهش را گرفت و رفت و همان جور که می رفت تو دلش می گفت: -این آدم بزرگ ها راستی راستی چقدر عجیبند!" (صفحات ۴۷ و ۴۸).

من هم وقتی از آدم بزرگ ها خسته می شوم، به خودم می گویم، راستی راستی که این آدم بزرگ ها خیلی عجیبند. من هم عجیبم. شما هم عجیبید. همه ی ما عجیبیم...


نظرات 10 + ارسال نظر
سهبا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ

راستی راستی که ما آدمها ، خیلی خیلی عجیبیم ... و مگر غیر از این است که این شگفتی آفرینش ، آفریده دست خالقی تواناست ؟؟؟

سلام استاد . روزگارتان به خیر و شادمانی .

سلام برشما و درود فراوان بر همه رهپویان کوی حضرت دوست که هر چه می رود بر سرما ز عنایت اوست

M سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ب.ظ

امروز درخواست انصراف از تحصیل دادم... می خوام برم برای زندگی ام یه معنی و هدف پیدا کنم...

؟؟؟؟؟!!!!!برای شماارزوی کامیابی می کنم و همچنان برای هرگونه راهنمایی و همفکری در خدمت شما هستم

سهبا جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ

سلام .
روباه به شازده کوچولو گفت : آدمها در برابر آنکس که اهلی اش می کنند مسئولند .
و من , اهلی این سرا شده ام و صاحبش استاد . کاش ...

سلام بر شما. ...ممنون هستم.و ای کاش جای نقطه چین ها هم پر می شدند

مهدی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:08 ب.ظ http://www.baran-110.blogsky.com/

سلام

در دنیای امروزی ومدرن شاید ما جوانتر ها حرفها ونصایح ادم بزرگها را نپذیریم اما زمانهای قدیم جوانها با کمال میل حرفهای انها را می پذیرفتند و موفق هم بودند در زندگیشان .

البته این سخنان ربطی به نوشته شما نداشت . اما ما انسانها چون غرور وتکبر داریم هر کاری که دلمان خواست میکنیم و اخرشم این می شود که می گویند ما عجیبیم.

خوشحال می شویم سری هم به کلبه ما بزنید استاد

سلام برشما. سپاس از توجه شما ...اری این خصلت ادمیزاد است..

متین سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.always-in-allways.blogfa.com

هه هه...ببخشیدا از این نوع خنده قصد جسارت ندارم ولی خب خنده دار است که خودمان هم در عجب از عجیب یودن خودمان هستیم!!!! عجیب بودن رفتار و حرکاتمان!!

مرسی .

ثنائی فر چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

عجیب به چه معناست؟

..یعنی انسان دارای مقام جمع الجمعی است ...چون نسخه اسم الله است 0(فطره الله التی فطرالناس علیها)و ظهور ان به ان فعل و اسم خدا وند است ..و

مریم چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

به نظر من دنیا از بیخ و بن عجیب است چه برسد به آدمهای بزرگش...
سلام استاد بزرگوار!

..این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود ...و سلام بر شما..

سهبا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ

کاش بیشتر به دلهای اهلی شده نظر می کردید ...

باز هم سلام و عیدتان مبارک .

..سلام برشما و شادباش ..ان نظر را باید به تعبیر حافظ انان که خاکرا به نظر کیمیا کنند باشد که گوشه چشمی به ما کنند ..من اهل نظر نیستم که توانایی نظر در دلها را داشته باشم بلکه خودم در سرای تان پیوسته از نظر و نظرها بهره انفسی می برم به کمال ..و گاه پریشان حالی این روزها و این ماه ها سرنوشت را به گونه ای دیگر رقم می زند

زهرا چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ

راستی که این آدم بزرگ ها خیلی عجیبند.زیرکی ظن است و حیرانی بصر
گفتم که سکوت میکنم شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد.
حالا حس میکنم .........باید برم .هوای ماهی کوچولوی مهربان را هم داشته باش و هوای دل کوچیکشو که خیلی بزرگه و هوای خودتو .یا علی خدانگهدار
(فقط مشتری وبلاگتون شدم و حتما بهتون سر میزنم)

سایه شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

من می دانم چقدر عجیبم ...وقتی او مرا ناباورانه نگاه می کند !!..

....ما در نظر همدیگر چقدر احمقیم ! ( کویر ،دکتر شریعتی )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد