salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

زبان/دل

زبان، دل را می پوشاند هرچند زبان دل باشد ...و راز سکوت و تمرین نگاهی ژرف ،پرده پندار را می درد و ما را از دور و تسلسل و تکرار رها می سازد ..و در رهایی، پندار و گفتار و کردار یکی می شوند و هریک ائینه دیگری ...رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق" و انگاه همه چیز و همه کس و همه جا یکسان ویکی است دوئی از میان برمی خیزد و چشم به جمال دل ارای او روشن می گردد..در بارگاه قدس جای ملال نیست ...انجا بیجا است ...و الذین وصلوا اتصلوا و لافرق بینهم و بین محبوبهم... تقابل ها دیگری ناپدید می شوند در پرتو درخشش خورشید ..و دیگر ستارگان و ...نیز نوری و نمایشی ندارند...و فقط اوست که می ماند و می بیند و "کل یوم هو فی شأن "و تنها اوست که بینا و شنوا است و انچه از شنیدنی و دیدنی و چشیدنی و بوییدنی و دریافتنی بر ذهن و زبان جاری گردد "یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد" و خوشا انکه یا خود چشمه است "لمن کان له قلب" یا اب را از سرچشمه برمی دارد " او القی السمع " و تنها او گواه است و گواهی می دهد به بی همتایی اش و پیامبری بنده اش که در کوره عشق او ذوب گشته و صافی و بی غش ائینه تمام نمای الهام و وحی و هستی نمای است و ...این داستان بیکران و بی نشان و بی پایان .... 

نظرات 2 + ارسال نظر
سهبا یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ق.ظ

زبان دل را می پوشاند ... هر چند زبان دل باشد !!!
باید چند بار تکرار کنم این کلام را برای خودم تا با تمام وسعتش دریابمش ...
ممنونم استاد .

...,و دوست ویراستاری که به زبان فارسی عشق می ورزید در نقد ضرب المثل عربی "العلم حرف و التکرار الف" می فرمود : اگر این سخن برای زبان تازی درست باشد برای زبان پارسی نادرست است بلکه باید گفت" تکرار یگانه عامل فراموشی است " . و به یاد سخن استاد عشق پروفسور حسابی افتادم که می فرمود : در کلاس های درس من دانشجویان ایرانی با یک بار ارائه درس انرا درمی یافتند و عرب ها پس از 17 بار !!!
..هرچند بیدرنگ لازم می دانم برای دفع اشکال مقدر بگویم :که سخن عشق هر بار که می شنوم نامکرر است ....یعنی اساسا در پهنه عشق تکرار ،سالبه ی به انتفای موضوع است ..در غیر عشق :در علم و کار و ...تکرار هست و چه بسا باعث ملال گردد ..اما در آسمان عشق با اینکه هرجاروی همین رنگ است اما :هر زمان نو می شود دنیا و ما بی خبر از نوشدن اندربقا....در حضرت عشق :کل یوم هو فی شان فرمان می راند با اینکه در کمال عز خود مستغرق است ..اما این ثبات (یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت) و ان سیر و نوشدن و فضاپیمایی در فضای بیکران عشق حق دوروی یک سکه اند ...و این داستان نیز همچنان ادامه دارد و به تعبیر علامه طباطبایی :ما هستیم که هستیم که هستیم و باید زاد راه این هستی ابدی را که نیستی دران راه ندارد فراهم سازیم و البته که این جز به عشقی فناکننده شدنی نیست که نیست ..

سهبا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ب.ظ

ممنون استاد از توضیح زیبایتان .

خواهش می کنم ..قابل شما رو نداره ....تازه این توضحیات هم از دل شما بر ذهن ما جاری می شه ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد