ای نسیم سحر، آرامگه یار کجاست؟ | منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟ | |
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش | آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست؟ | |
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد | در خرابات نگویند که هشیار کجاست | |
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند | نکتهها هست بسی، مَحرَم اسرار کجاست؟ | |
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است | ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست! | |
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش | کاین دلِ غمزدهْ سرگشتهْ گرفتارِ کجاست؟ | |
عقل دیوانه شد، آن سلسلهی مشکین کو؟ | دل ز ما گوشه گرفت، ابروی دلدار کجاست؟ | |
ساقی و مطرب و مِی جمله مهیاست، ولی | عیش بی یار *مهیا نشود، یار کجاست؟ | |
حافظ! از باد خزان در چمن دهر مرنج | فکر معقول بفرما؛ گل بی خار کجاست؟ |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*مادر
معلومه که شما هم مثل من یه جورائی با حافظ ، زندگی می کنید.
از باد خزان در چمن دهر مرنج ... ! ای کاش میسر بود.
و ممنون برای کامنتی که گذاشتید.
شاد و سربلند باشید.
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش ....
سلام استاد . روزتان بخیر .دلتنگی تان را کاش چاره ای بود ...
خیلی دلم می خواهدنظرتان را در مورد پست جدیدم بدانم . برایتان امکان دارد ؟!
...سلام برشما ..
.حتما ..چرا که نه ؟ انشاء الله مطالعه می کنم و نظرم را می نویسم.
چه شادم از اینکه روحهای همسان همدیگر را بیابند ! پرنیان عزیز به دیگر خانه آرامش من خوش آمدی مهربانم ! ( شرمنده از استاد بزرگوار !)
سلام استاد عزیز . وقتتان بخیر .
با اجازه شما ، مطلبتان را در زمزمه ها منتشر کردم .
سلام برشما...