salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

بامدادان با لسان لغیب

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد              خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست    که اشنا سخن اشنا نگه دارد  
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای         فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان    نگه دار سر رشته تا نگه دارد
 
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی     ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت    ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد 
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری      که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ   به یادگار نسیم صبا نگه دارد
نظرات 4 + ارسال نظر
سهبا پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . باز هم روزتان مبارک استاد عزیز .
می دانید که با حافظ آشنایی ای دیرین و خوش دارم . به نیت شما فال گرفتم . اینکه چرا این غزل آمد را شما خود باید دریابید . از من فقط نوشتن وظیفه است . امید که مرهمی باشد بر دلتان :

طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من
گر چه سخن همی برد قصه من به هر طرف
از خم ابروی تو ام هیچ گشایشی نشد
وه که درین خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
کس نزده ست از این کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین وطرفه آنک
مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لاتقل
مست ریاست محتسب باده بخواه و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

سلام و درود فراوان برشما . باید سپاسگذار باشم از محضر دوستانی چون شما که یاداوری ها و مهرورزی هایشان را بی دریغ نثار می کنند هرچند خودم را به هیچ روی شایسته این همه مهر نمی دانم . خداوند به شما خیر و رحمت و برکت و سلامتی و بزرگواری بیشتر عنایت کند و شما و یگانه و نیایش شما و ما را در زمره ی اولیاء و مقربان درگاه خود قرار دهد ..
از قضا واپسین بیت این سروده ی پرمعنا که با زادروز شحنه نجف نیز مناسبت دارد اکنده از پیام بود برای من ...ممنون از این پیام بسیار عظبم : حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف.

سلام جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ق.ظ

سلام دراین صبح جمعه...زدست بنده چه خیزد خدانگهدارد...گویاتمام الکلام همینست که او باید بخواهد..او باید نگهدارد...ولی سوال اینه که بنابراین فاعلیت ما تشریفاتی نمیشه؟اصرار براختیار برای چیه؟برای مقبولیت یافتن؟اگر قراره کالمیت بین یدی الغسال...دیگه اراده رو برای چی میخوایم؟...

سلام برشما ...فاعل باالاصاله خداست سنخ فاعلیت خدا و فاعلیت انسان فرق می کند فاعلیت انسان در طول فاعلیت خداست فاعل بالایجاد خداست و انسان فاعل بالحرکه است گرچه این سخن هم از باب تسامح است .و خدا در قران می فرماید : اانتم تزرعونه ام نحن الزارعون ایا شما بدر را می کارید یا ما زارع هستیم ...البته علم توحید و موحد شدن که به این سادگی ها نیست و در یک ملیارد انسان شاید به عدد انگشتان دست هم موحد یافت نشود و البته موحد کامل و عارف کامل در حال حاضر وجود مام عصر حضرت محهدی فرزند امام حسن عسکری هستند ...که می فرمایند : وجود ما طرف مشیت و اراده خداست (عقل مطلق و علم بدون جهل ) و هر چه او اراده کند ما هم همان را اراده می کنیم .
رساله ای در اقسام فاعل به تصحیح اقای حسن زاده املی به چاپ رسیده است مطالعه فرمایید. و فعالیت ما تنها در حیطه ی قصد و نیت است که باید از سر صدق و تسلیم در برابر حقیقت عقل باشد ...درست که ما اختیار داریم ولی از شما می پرسم : چرا مثلا هنگام تشنگی با اینکه شما اختیار دارید اب بنوشید یا ننوشید ولی به شدت شما را به نوشیدن اب توصیه می کنند تا از تشنگی تلف نشوید ..البته انسان انسان اختیار دارد اب ننوشد و تلف شود ولی ایا هیچ عاقلی این دو سوی اختیار را برابر می داند ؟ هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون . ایا یک ورزشکار که برای قهرمان شدن مثلا در رشته کشتی به مدت چند سال تمام برنامه زندگی خود را در ختیار مربی قرار می دهد از رژیم غذایی و خواب گرفته تا کم و کیف تمرین ها و اردوها و سرانجام هم در پی یک دوره تسلیم کامل به مربی به درجه قهرمانی می رسد با اختیار این کار را کرده یا بی اختیار ؟ اری نکته ی بسیار مهم اینجاست که ما با اختیار و علم خود نخست در می یابیم که فعال مایشاء در عالم که خبیر و بصیر به همه زوایای نفوس ادمیان است همان افریدگار عالم انسان و جهان است و بنابر حکم عقل و خرد خود را تسلیم ان مربی مطلق می کنیم و اراده ی خود را در اراده او فانی می سازیم و مانند امام حسین در دعای عرفه از خدا می خواهیم که : اللهم اغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری خدایا با تدبیر خویش مرا از تدبیر خودم و با اختیار خود مرا از از اختیار خودت بی نیاز فرما . به این می گویند توحید و انبیاء و اولیاء و عارفان عالم به علم توحید هستند..

پرنیان شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ق.ظ http://fathebagh.blogsky.com

مطرب عشق عجب ساز و نوائی دارد
نقش هر نغمه که زد ،‌راه به جائی دارد ..

سلام دوست عزیز
در مورد حافظ خیلی حرف هست اما انگار زبان ناتوان می شه در گفتن . یه چیزهائی هست که قابل توصیف نیست .
همیشه یکی از آرزوهایم این بوده که یک شب حافظ رو به خواب ببینم. روزهای تلخ و شیرینی رو با اون زندگی کردم و گاهی طوری با من حرف زده که اشکهایم جاری شده. تعطیلات نوروز که به حافظیه رفته بودم نمی توانم بگویم در شلوغی و ازدحام اونجا چه حالی داشتم . اصلا دقایقی بود که انگار در این دنیا نبودم. نمی شود عظمت و بزرگی روح حضرت حافظ رو بیان کرد. گاهی وقتها بعضی چیزها از درک ما خارج می شه.
یکی از غزلهایش که هر بار که مرورش می کنم ناخودآگاه اشکهایم را جاری می کند این است :
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
...
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر که دانی هم اوت رهبر آید !!!

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان در بدن دارم ..
و سلام و صد سلام ...خوش امدید ..اگر دوستان می دانستند که تا چه اندازه بیان این تجربه های روحانی و عرفانی سراسر وجودم را غرق در جذبه ووجد می سازد یک لحظه را از بیان این تجربه های خویش برای نویسنده این وبلاگ از دست نمی دادند..نوشتار شما وجودم را به وجد اورد ....بسیار ممنون از اینکه مرا شایسته ی اهدای این هدایای گرانبها یافته اید که تمام دنیا و مافیها در برابر ان هیچ است ..و زبان من قاصر است از سپاس خدای بزرگ به خاطر این نعمت هایش ..
به محض دیدن کامت شما دیوان حافظ را برداشتم و گشودم نخستین بیتی که بر چشمانم نشست این بود : تقدیم به شما با قلبی
اکنده از ......

ای باده از ان باده نسیمی به من آر کاین بوی شفابخش بود دفع خمارم

فاطمه سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ http://ro0oz.blogsky.com

سلام

واقعا مرسی از حسن انتخابتون

من عاشق این شعرم

انشاالله موفق باشید

سلام برشما .
برای شما هم ارزوی سربلندی می کنم نگاه زیبایتان را می ستایم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد