salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

تنهایی چیست ؟

معنای حقیقی واژه ی  تنهایی ان است که گوهر نهفته ی جان و اندیشه انسان برای پیرامونیان درک ناپذیر و وصف ناپذیر گردد و هرکسی اعم از دوست و غیردوست و موافق و مخالف  از ظن خود یار انسان شود . به تعبیر مولانا ؛ مردم اندر حسرت فهم درست ..و به امام به این جهت غریب می گویند که واقعیت و حقیقت ملکوت و جبروت جان و جهان امام معصوم برای مردم دنیا فهم ناپذیر است زیرا  کودکان نابالغی را ماننده اند  که اندیشه  و جان و خرد انها بلوغ و تکامل جوهری لازم برای فهم و راه یابی به  ژرفای سخن و جامعیت جهان بینی امام را نیافته است. و هنگامی که انسان تنها و تنها یک نفر دوستو همراه و همنشین  داشته باشد که به طور کامل به ژرفای بینش و شناخت و جهان بینی انسان اشراف داشته باشد و بلکه خود او  ناقل ان معانی و مضامین به درون جان انسان باشد به خوبی می توان دریافت که از دست دادن او تا چه اندازه برای ادمی خانمان برانداز و جانکاه است زیرا تمام دنیا را هم که جستجو کند دیگر مثال و نمونه او را نمی یابد و تنها باید سر در چاه کند و با ذات حق در قلب خود نجوا نماید و این نیز تنها در توان و امکان اولیاء کمل خداوند است . و ما بیچارگان خفته در امال و امانی و دور از توحید حقانی ناگزیر از ژرفای جان می سراییم : بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود     داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود ...بی تو نه زندگی خوشم   بی تو نه مردگی خوشم سر زغم تو  چون کشم  بی تو به سر نمی شود. آری : در این حالت حتی گفتن اینکه من تنها هستم و غریب نیز نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه برداشت روان شناختی دوستان از این سخن بر تنهایی انسان می افزاید و خود شاهدی اشکار بر این مدعا می گردد و انسان را تنهاتر می کند ....زیرا فقط کسی می تواند ان تنهایی را جبران کند که به واقع در ژرفای جان خود از نام و ننگ و اسم و رسم و همه تعلقات دنیا به راستی و نه در شعار گذشته باشد و خیلی اسان و بی چون و چرا و بی سودای سود و زیان و از سر شوق و طوع و رغبت نه از سر اکراه و رودربایستی مردانانه و جانانه بر نفس خویش گام گذارد و از پل نفس بگذرد و دغدغه ویرانی ان پل را نیز از ذهن و ضمیر  بیرون رانده باشد ... همچنان که مادر و مراد ما مثال راستین و اشکار چنین انسانی بودند ....رزقناالله و ایاکم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
سهبا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام . تنهایی درد بی درمان این روزگار است ...

سلام و درود برشما ..درمان ان هم این است : دلا خو کن به تنهایی...
و من تاکنون تنها نبودم ...و تازه به این درد مبتلا شدم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد