salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

ائین وفا

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمعشب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرستبس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شدهمچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم روکی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توستاین دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرستور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب استبا کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمتتا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار توچهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنینتا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفتآتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع

نظرات 1 + ارسال نظر
حیران دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ

بجز حیرت مراچیزی نیفزود دراین عالم فقط او داند این را

مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند هر ان قسمت که انجا رفت کم و افزون نخواهد شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد