به اندازه بود باید نمود خسارت نبرد انکه ننمود و بود (سعدی)
انچه اصل و اساس است بودن است نه نمودن.
نمودن فرع بر بودن است . بودن امر فی نفسه است و فاعلیت فاعل در ان بی نیاز از قابلیت قابل است . اما نمودن برایند فاعلیت فاعل و قابلیت قابل است . و از همین راه است که امام جواد فرمود : القصد الی الله تعالی بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال . آهنگ خدا کردن با قلب یعنی مرکز عزم و اراده(بود) رساناتر است از به رنج افکندن اعضای ظاهری با افعال ظاهری (نمود)
روزها گر رفت گو رو باک نیست توبمان ای که چون تو پاک نیست .
پس اگر اندیشه مان را صاف کنیم و همچون اینه بی سو و بی الایش و در تسلیم محض جلوی خورشید حقیقت بگیریم خود بخود بودراستین ما را بازتاب خواهد داد .بودی که عین اوست و لا هو الاهو.