دانی که چیست دولت دیدار یاردیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن اسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ وانجا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن گه سرعشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول زدست مگذار کاخر ملول گردی از دست ولب گزیدن
فرصت شمار صحبت کزاین دوراهه منزل چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی یار ب به یادش اور درویش پروریدن
سلام دوست خوبم، وب زیبایی داری
به من هم سر بزن.
در ضمن اگر مایل به تبادل لینک هستید، از طریق کلید تبادل لینک در صفحه اصلی ما اقدام نمایید.
آدرس ما : http://ravansarpc.mihanblog.com
از جان طمع بریدن اسان بود و لیکن
از دوستان جانی ..........
کاشکی بغض رها کنه منو استاد ! حافظ هم با من همراه شده انگار !