الهی شب را رمزگشای روزمان قرار ده و روز را راز پوش شب
الهی شب شیدایی و شور و شعور و شیفتگی را بر روز ریا و رنگ و رین چیره فرما
الهی خودت را در کشور وجودمان جایگزین من فرما
لمس هستی و نظر بر شکوه شگفت انگیز بی کرانگی از پس ۷۰ هزار پرده نوری و ظلمانی تااین اندازه مستی فزا و جنون امیز و شورانگیز است ..پس چگونه باشد حال انانکه پرده ها دریده اند و از طور سینا صعود کرده اند و ندای اننی انالله لااله الاانا را شنیده اند و از جام وسقاهم ربهم شرابا طهورا نوشیده اند ...
همه عمر برندارم سر ازاین خمار مستی که هنور من نبودم که تو بر دلم نشستی
آخ که من دیوانه این شعر سعدی ام !
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همجنان که هستی
الهی
و دیگر هیچ...
دنیا همه هیچ و خلق دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ
استاد عزیز
جمله اول بسیار زیباست ...
الهی...
شب را
رمزگشای روزمان قرار ده
و روز را
راز پوش شب
ممنونم
سپاس از توحه شما . دل تان نورانی باد