درود بر اندیشمندان
المنت ل.. که درمیکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند زمستی وان می که در انجا ست حقیقت نه مجاز است
از او همه مستی و غرور است و تکبر وزما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است
شرح شکن زلف خم اندرخم جانان کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
باردل مجنون و خم طره لیلی رخساره محمود و کف پای ایاز است
بردوخته ام دیده چو بازازهمه عالم تادیده من بررخ زیبای تو باز است
درکعبه کوی تو هرانکس که بیاید ازقبله ابروی تودر عین نماز است
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین از شمع بپرسید که در سوز و گداز است