انگاه که یک شی یا رابطه بین اشیاء یا نظام رابطه ها که در هستی می هستند در نفس ادمی حضور می یابد می گوییم نفس انسان ان را می داند و اگر ان حضور به طور کامل برنفس پیدا گردد و بی ابهام باشد و با وضوح کامل انگاه بینش رخ می دهد. البته به نسبت انکه انسان بتواند از محدودیت هایی که واقعیت وجودی بر حقیقت وجود می تند رهایی یابد در پرتو روشنایی این خروج از تاریکی های ناشی از نسبیت ها بر ان حقایق اگاه می گردد و نفس او به تدریج از جنس اگاهی می گردد همان که مولانا می فرماید : جان نباشد جز خبر در ازمون هرکه را خبر فزون جانش فزون ...اگاهی و خبر در نقطه مقابل غفلت و نادانی است...
سلام ممنون که سر زدی و نظرتون راستی من با افتخار لینک کردم
شما اگه خواستی افتهخار بدی...
شاد شاد شاد باشی
سلام
این مطلب رو با ذکر منبع (وبلاگ شما) تو قسمتی از پست فیس بوکم به اشتراک میذارم
این نوشته ی خود شماست؟
سلام و درود برشما . با سپاس از مهرتان . اری .همه نوشته هایی که از جایی نقل شده اند با ذکر منبع امده اند و غیر انها مانند همه الهی نامه ها و نوشته هایی مانند همین نوشته از تراوشات ذهنی صاحب این وبلاگ است. و می توانید با ذکر منبع انها را بیاورید و از قضا بسیار استقبال می کنم از اینکه هرچه بیشتر در نشر نکته ها و گفته ها با دوستان همکاری داشته باشم . حتی اگر مایل باشید می توانید پرسش هایی طرح بفرمایید و پاسخ هایم را در فیس بوک به اشتراک بگذارید . با سپاس دوباره
:)
...؟ !!! مثل اینکه خیلی مبهم بود .