تضعیف سیستم ایمنی جامعه برای تزریق و پیوند زدن یک عضو بیگانه موجب می شود که اگرچه ان عضو را هرچند ظاهرا مثبت پذیرفته است ولی دربرابر ان ایمنی بدن از دست رفته است و سیستم ضعیف اولا کم توان است و بهره وری اش کاهش می یابد (دلیل اینکه مناظره و مذاکره و گفتگو و اقناع کارشناسی بر زور و خودکامگی ترجیح دارد همین است . ایجاد عملیات روانی رسانه ای و تبلیغاتی یکی از نمونه های تزریق عضو پیوندی از طریق تضعیف سیستم ایمنی است . نکته مهم این است که جامعه هم ارگانیسم است هم دارای مکانیسم و هم سایبرنتیک است . چون هسته اصلی تشکیل دهنده ان انسان است که هم حیات معیشتی و نیازهای جسمی دارد هم حیات عقلی و ذهنی و نیازهای فکری دارد و هم حیات روحی و روانی و حیات روحانی و هم البته اگر تغذیه روحی ناقص باشد اتشفشان هیجانات و انچه برای تخلیه روانی به کار می رود ان را تکمیل می کند . بر همین اساس هرنوع افراط و تفریط و خروج از تعادل و بهادادن به یکی از بخش ها به صورت سرطانی به بهای تعطیل یا به محاق رفتن بخش های دیگر، سیستم جامعه و تبادل ان با محیط را دچار تلاطم و بحران و مسئله و مشکل می سازد .مانند ادمی که سرگیجه گرفته و تعادل او به هم خورده یا کشتی ای که دچار تلاطم شده در اقیانوس زندگی . (برگرفته از سخنرانی اینجانب در کانون روشنگران دانشگاه ...شامگاه ۲۴ فروردین ماه )
آدمهای سرگیجه گرفته ای که عدم تعادل نیز دارند در کشتی متلاطم دریای زندگی !!!
فکر می کنم اکثر ما انسانهای این روزگار همینگونه ایم و اگر نقطه اتکایمان به خالق را کم و کمتر کنیم این سرگیچگی و اشفتگی بیشتر و بیشتر خواهد شد !
به نکته ای بسیار اندیشه برانگیز اشاره کردید .اندیشه ژرف تان را ارج می نهم و توجه همه دوستان را به ان جلب می کنم.