یادروز سالروز پرواز پیشوای ازادگی ُشهود و نور و پیام اور پویش و پیوند و پارسایی و پیراستگی و طریقت صعود و بیکرانگی ..نردبان اسمان معرفت و ادمیت اسوه اعلای پرستش اگاهانه و ازادانه و رازورانه
پیاله برفکنم بنده تا سحرگه حشر بمی زدل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته بدرگاهت امدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست اویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت که در مقام رضا باش وز قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز